به وبلاگ من خوش آمدید
RSS
POWERED BY
LoxBlog.Com
<-PollItems->
|
لطیفه های بامزه
غذای زنبورها معلم: پسر! بگو ببینم چرا زنبورها گل می خورند؟ شاگرد: اجازه آقا! خوب معلومه حتماً دروازه بانشون خوب نیست.
بیچاره مورچه ها پدر: بچه جان! کار کردن را از این مورچه ها یاد بگیر. بیچاره ها دائماً کار می کنند و یک روز هم تفریح و استراحت ندارند. بچه: پس باباجون! چطور روزهای جمعه که ما می رویم گردش، آن ها هم آمده اند؟
اسفناج مادر: پسرم! بیا اسفناج بخور، آهن داره... پسر: مامان جون! تازه آب خوردم، می ترسم زنگ بزنم...
در داروخانه مشتری: آقای دکتر شما برای موهای سفید چی دارید؟ دکتر داروساز: احترام بسیار
سوال سخت معلم از کاوه پرسید: اگر دو دو تا بشه چهار تا، چهار چهار تا بشه شانزده تا، تو بگو شش شش تا چقدر می شه؟ کاوه با اعتراض جواب داد: آقا انصاف داشته باشید. آسون آسون هاشو خودتون جواب می دهید، سخت هاشو باید من بگم.
نظرت حتما برای من مهم است
طنز های بامزه برای کودکان
بدون اجازه: روزی معلمی به شاگردانش گفت: چه کسی دوست دارد به بهشت برود .همه بچه ها دستشان را بالا گرفتند بجز یک نفر.
معلم به او گفت: چرا دستت را بالا نمی بری ؟ شاگرد گفت: چون مادرم گفته بدون اجازه او هیچ جا نروم.
دیوانه ها دو تا دیوانه به هم رسیدند. یکی با دست خورشید را نشان داد و گفت: میدونی این خورشید یا ماه؟ دیوونه دومی گفت: نمی دونم من هم مثل تو در این شهر غریبم.
تشنه دو نفر در بیابان گم شده بودند و حسابی تشنه شان شده بود. اولی گفت: خیلی تشنه ام شده بیا از چیز های خوشمزه تعریف کن. دومی: چرا؟ اولی: برای این که آب دهانم راه بیفتد.
پول خرد دوست عزیزم، پول خرد داری به من بدهی؟ می خواهم سوار اتوبوس بشوم. نه، پول خرد ندارم. فقط یک اسکناس دارم. خوب، باشه همان را بده با تاکسی می روم.
قهر عکاس:چرا به دوربین پشت کرده ای ؟ نیما: چون این عکس را برای کسی می فرستم که با او قهر هستم!
تمساح بد بخت یک روز یک تمساح بدبخت شد . رفت سر کوچه وگفت: به من مارمولک کمک کنید.
اصولی برای سرگرم کردن کودک!
اگر شما هم جزو کسانی هستید که از دست فرزندشان به ستوه آمده اند این مقاله را بخوانید تا راههای سرگرم کردن او را یاد بگیرید. بازی کودکان درست است که کودکان بسیار دوست داشتنی هستند ولی گاهی از دست آنها دلتان می خواهد موهایتان را بکنید! کودکان بسیار بامزه اند و به جز تعداد کمی، همه مردم آنها را دوست دارند. مراقبت از کودکان وظیفه دشواری برای والدین است زیرا هرگز نمی شود فهمید که آنها با پاهای کوچک خود به کدام نقطه از خانه می روند! بچهها مدتها قبل از پاگذاشتن به دوران بزرگسالی فشار روانی را تجربه میکنند. برخی کودکان مجبورند با مشکلاتی چون کشمکشهای خانوادگی، طلاق، تغییرات دائمی مدرسه، همسایهها، توافقات مراقبت از کودک، فشار گروههای همسال و بعضی وقتها حتی با خشونت در خانواده یا جامعهشان دست و پنجه نرم کنند. بیشتر والدین کودکان نوپا آرزو می کنند که کودکشان بتواند تنهایی خودش را سرگرم کند. این خواسته والدین منطقی است، چون کودک نوپا می تواند اسباب بازی ها را بر دارد، با آن ها بازی کند، دنبال توپ بدود و کتاب ورق بزند. نوپاها آموخته اند که می توانند خودشان کارهایی انجام دهند و اتفاقاً اغلب هم در انجام کارها توسط خودشان پافشاری و سماجت به خرج می دهند.با این همه یک بچه یک ساله همچنان دوست دارد دور و بر والدینش بچرخد، ما می توانیم به او کمک کنیم که بیاموزد چگونه خود را سرگرم کند. جین فوی، متخصص کودکان در کارولینای شمالی می گوید: "کودکان نوپا اصولاً نمی توانند برای مدت طولانی به تنهایی بازی کنند". طولانی ترین زمانی که می توانید از یک بچه یک ساله انتظار داشته باشید به تنهایی بازی کند چیزی حدود پانزده دقیقه است، دادن چنین فرصتی به کودک کاری است که به انجام دادنش می ارزد، این کار تنها به این دلیل نیست که شما فرصت داشته باشید شام را آماده کنید یا اتاق را جارو و گردگیری کنید. دکتر اسکالار متخصص رشد در مرکز مطالعات رشد و یادگیری دانشگاه کارولینای شمالی در این باره می گوید:"تنها بازی کردن، تقویت کننده استقلال، اعتماد به نفس، خلاقیت، و مهارت های زبانی است. اغلب می بینیم که یک کودک پانزده ماهه موقعی که تنها بازی می کند با خود چیزهایی زمزمه می کند، چنین بازی هایی پایه و اساس رشد مهارت های زبانی هستند. دکتر فوی معتقد است: "یک کودک بیست و دوماهه که از نظر شناختی و زبانی قابلیت های بیشتری از کودک یک ساله یا پانزده ماهه دارد تمایل روز افزونی برای کسب استقلال در خود می بیند، بنابراین بیش از پیش دوست دارد با شکستن حد و مرزهایی که شما وضع کرده اید آن ها را و شما را امتحان کند و بنابراین این نیاز بیشتری به نظارت و توجه مداوم و از نزدیک دارد". برای افزایش ظرفیت کودکتان در تنها بازی کردن، چهار کلمه را به خاطر بسپارید:" علاقه،ایجاد عادت، سازماندهی، و جهت دهی" اول سعی کنید کودکتان را به فعالیتی مشغول کنید که به آن واقعاً علاقه دارد، اگر از نظر شما کمی شلوغ کاری اشکالی ندارد به او اجازه دهید اگر دوست دارد لیوان ها و قاشق ها را جابه جا کند یا لباس ها را از کشوی کمد بیرون بکشد. ژولیت که یک پسر پانزده ماهه دارد دو کشوی پایین کابینت آشپزخانه را پر از بطری، قاشق و پیمانه های پلاستیکی کرده تا هنگامی که او مشغول درست کردن شام است، پسرش با آن ها مشغول بازی شود و کاری به کار او نداشته باشد. بنابراین می بینیم که چه طور سرگرم کردن بچه به کار مورد علاقه اش می تواند او را به سمت تنها بازی کردن سوق بدهد.چنان که گفتیم دومین نکته ای که باید به ذهن بسپارید "ایجاد عادت" است. بازی کودکان وقتی کودک شما کاملاً مشغول بازی شد، به آرامی کمی دور شوید یا یک مجله به دست بگیرید. وقتی او اسباب بازی به سمت شما می اندازد تا شما را به بازی بکشاند، به راحتی اسباب بازی را به خودش برگردانید و جمله کوتاهی درباره بازیش بگویید و لبخند بزنید. طی روزها و هفته های بعد بتدریج و آرام آرام سعی کنید فاصله فیزیکی و ذهنی خود را از او بیشتر کنید و بیشتر پی کار خودتان باشید، اما هرگز کودکتان را بدون مراقبت رها نکنید. دقت داشته باشید در محلی که کودک مشغول بازی است شئ یا موقعیتی وجود نداشته باشد که امنیت و سلامت کودک را به خطر بیندازد. کودک یک ساله درکی از خطر ندارد. نکته دیگری که در این مورد برشمردیم " سازماندهی " فعالیت کودک بود. پر کردن اطراف کودک از اسباب بازی های جورواجوری که دوست شان دارد منجر به دستپاچگی و گیج شدن او می شود. به جای این کار، هر بار تنها یک اسباب بازی در اختیار او بگذارید و به نوبت اسباب بازی ها را عوض کنید. تری می گوید: "من وقتی می خواهم کتابی بخوانم یا حساب خریدهای روزانه ام را بکنم؛ از همین روش استفاده می کنم، کتابم را به اتاق فرزندم می برم و آن جا اول عروسک پشمالویش را به او می دهم، بعد از چند دقیقه توپ را و بعد از مدتی دو تا کتاب در اختیارش می گذارم، به این ترتیب او مرتب مشغول بازی است و با هر اسباب بازی به نوبت حسابی بازی می کند و سرگرم می شود، و من هم به کارم می رسم." یک کودک یک ساله نیاز به جهت دهی دارد، از این رو وقتی احساس می کنید کودکتان آرام آرام علاقه اش را به بازی با یک اسباب بازی از دست می دهد، با پرسیدن یک سۆال دوباره او را تحریک کنید. مثلاً وقتی کودکتان مشغول بازی با بلوک هایش است، در حین این که مشغول کار خودتان هستید بدون این که مستقیماً وارد بازی با او شوید، با او صحبت کنید. مثلاً می توانید بگویید:" عجب! تو سه تا مکعب رو روی هم گذاشتی. می تونی یکی دیگه هم بهشون اضافه کنی؟"سعی کنید برنامه تنها بازی کردن بخشی از برنامه روزانه بچه باشد. کلر لرنر، متخصص رشد کودکان در واشینگتن می گوید: کلید تقویت توانایی تنها بازی کردن در بچه ها این است که با افزایش تدریجی زمان تنها بازی کردن، او را به این کار عادت دهید." البته ممکن است اولین تلاش های شما برای وادار کردن کودک به تنها بازی کردن بیش از چند دقیقه نتیجه ندهد و کودک پس از دقایقی کوتاه داد و فریاد راه بیندازد و شما را بطلبد، در این هنگام سعی کنید سریع به او پاسخ ندهید، به او فرصتی بدهید تا خودش با مسأله کنار بیاید. یک زمان مناسب برای ایجاد عادت تنها بازی کردن، بعد از حمام یا ناهار است، این زمانی است که کودک راضی و خشنود به نظر می رسد. زمان هایی که خودتان خسته هستید برای این کار انتخاب نکنید. دکتر فوی می گوید:" خستگی و تنشی که شما در درونتان احساس می کنید ممکن است در رفتار کودکتان منعکس شود." در ضمن به خاطر بسپارید که این فرایند همیشه با یک الگو و با یک کیفیت ثابت نخواهد بود. کودکی که یک روز خیلی خوب خودش را به تنهایی سرگرم می کند، روز بعد ممکن است کاملاً از این کار امتناع کند، اما شما باید تلاش کنید که فرصت های لازم را برای او فراهم کنید تا تنها بازی کردن را به مرور بیاموزد. پیش از این که شما فکرش را بکنید خواهید دید که توانسته اید پانزده دقیقه تمام به حال خودتان باشید و کودک کاری به شما نداشته و شادمانه خود را در دنیای بازی غرق کرده است!
نظر یادت نره -------------------------
کودکان را به کتاب خواندن تشویق کنیم !
اگر می خواهید کودکی، کاری را انجام دهد، اول باید خودتان آن را انجام بدهید! هر کسی که با بچه ها کار می کند می داندکه ما امروزه با موانع توجه بسیاری روبرو هستیم. نه فقط حضور مسلط تلویزیون که فعالیت های اضافه بی پایان بعد از مدرسه، تکالیف مدرسه و ... زندگی بچه ها را پر کرده است. در عین حال ما باید بتوانیم خواندن، کلمات و ادبیات را برای بچه ها سرگرم کننده و جذاب کنیم. اولین کلید این کار این است که خودتان هیجان زده باشید. یکی از پیشنهاداتم این است که در حال خواندن غافلگیر شوید! آیا تا به حال کسی را ندیده اید که عمیقاً در کتاب فرورفته است؟ شک دارم که با دیدن این صحنه توانسته باشید خودتان را نگه دارید و پرسید: " ببخشید دارای چی می خونی؟ " بگذارید بچه ها هم همین طور شما را ببینید و غافلگیر کنند. اگر فرصتی برای خواندن دارید، حتماً این کار را در جایی انجام دهید که همه شما را ببینند!
این روزها چه می خوانـــی؟ از بچه ها بپرسید چه کتابی می خوانند و این کار را زیاد بکنید. وقتی خود من بچه بودم در حسرت بحث کردن درباره کتابها بودم. دوست داشتم کتاب بخوانم اما نمی توانستم و جالب نبود درباره اش با دوستانم حرف بزنم. برای همین برای کسانی که به خواندن علاقه نشان می دادند، به خصوص بزرگسالان، ارزش زیادی قایل بودم.
آفــــرینش فضا بچه ها برای خواندن به مکانهای امن و راحت عشق می ورزند. بعضی ها دوست دارند زیر اشیا دراز بکشند. من می دانم که فضا و جا اغلب کم هم هست اما اگر می توانید مکانی در کلاس یا کتابخانه کنار بگذارید تا بچه ها برای خواندن در آنجا آزاد باشند. صندلی های نرم یا حتی وسایلی مثل چادر اسباب بازی عالی هستند. شاید بتوانید از کسی خواهش کنید که این ساخت و سازها، برایتان انجام بدهد. لااقل از آنها سؤال کنید!
نگاهـــی جدید به نمایشگــاه همیشه تعدادی نمایشگاه فصلی وجود دارد اما شما هم می توانید نمایشگاه های متفاوتی داشته باشید. می توانید کلکسیونی از کتابها را به بچه ها بدهید تا درباره آنها نقد بنویسند یا کشوی کوچکی در کنار قفسه کتابها داشته باشید که بچه ها بتوانند آزادانه نظراتشان را بنویسند.
تابلوی پیغامهـــا: من اینجا بودم، تو کجا بودی؟ یادگرفتن خواندن، بزرگ و هیجان انگیز است. شما می توانید جایی برای نوشتن پیغام های روزانه و اطلاعیه های خاص کنار بگذارید. درست مثل دفاتر کار که یک تابلو برای آگهی و پیغام های شخصی به نام کارکنان وجود دارد. اگر چنین چیزی داشته باشید، مردم حتماً از آن استفاده می کنند. پدر و مادرها را تشویق کنید وقتی بچه ها دنبال کتاب می گردند، به نام آنها پیغام بگذارند و آنها را تشویق کنند. این هم راه جالب دیگری برای عادت کردن به مطالعه است.
داستـــان بی پایان
گــــوشه شعــــــر و داستـــان کتابدار ها هم می توانند یک گوشه از کتابخانه را به فضای کاری تبدیل کنند تا بچه ها برای خواندن یک کتاب مصور یا یک شعر به آنجا بروند. تنها چیزی که لازم دارید یک صندلی، یک تابلو و یک زنگ کوچک است. از زنگ وقتی استفاده می کنید که کسی بخواهد یک داستان یا افسانه را تعریف یا اجرا کند. این طوری از دیگران برای تماشا و شنیدن دعوت می کنید. اگر این کار به نظرتان بی نظم و آشوب ناک می رسد، زمانهای خاصی برای اتفاق افتادنش در نظر بگیرید.
من کــــی هستـــــم؟ کسانی که ذوق تئاتر بازی کردن دارند می توانند با لباس مبدل بچه ها را به ذوق بیاورند. این لباس مبدل می تواند بسیار ساده باشد. کلید کار در صحبتی است که می کنید. شما باید سر نخ هایی به بچه بدهید تا حدس بزنند شما کدام شخصیت از کدام کتاب هستید ممکن است بچه ها حدسشان را روی برگه ای بنویسند و اگر درست حدس زده باشند، جایزه بگیرند. شما باید به خوبی به داستان مسلط باشید و اگر شخصیت های فرعی را انتخاب کنید، بازی جالب تر می شود. پیشنهادات من اینها هستند. لباس آزمایشگاه برای ماری کوری یک ردای سیاه برای استادی در داستان هری پاتر.
من وقت ندارم اگر وقت زیادی ندارید یا در زمانهای کوتاه با بچه ها در تماس هستید باید از راههای سریعتری استفاده کنید. یک پیشنهاد خوب در این مورد معماها و واقعیات باورنکردنی است. همیشه چنین کتابهایی در کتابخانه وجود دارد. شما می توانید آنها را در میز امانت نگه دارید و وآماده باشید که هر روز یک واقعیت جالب یا یک معما به بچه ها ارائه کنید.
براي اينكه فرزندتان رازخانوادگي را فاش نكند
روش براي اينكه فرزندتان رازهاي خانوادگي را بر ملا نكند.
براي همه والدين پيش آمده كه از دست فرزند خود به خاطر حرفهايي كه نبايد ميگفت! عصباني هستند
خودارضايی در كودكان
خودارضائــي يك رفتار خود تحريكي است كه به منظور كسب لذت صورت ميپذيرد. كودكان ممكن است خود را با دست يا شئي ديگري مالش دهند. آنها هنگام انجام اين عمل معمولاً مشغول، برافروخته و مبهوت به نظر مي رسند. ممكن است يك كودك اين عمل را چندين بار در روز يا فقط يك بار در هفته انجام دهد. خودارضايي به طور شايع زماني رخ ميدهد كه كودك خوابآلود، خسته و تحت فشار است يا مشغول ديدن تلويزيون ميباشد.
علـــــل:
بروز خودارضايي به صورت گهگاه رفتاري طبيعي در بسياري از نوپايان و كودكان پيشدبستاني است. قريب به يك سوم كودكان در اين محدوده سني وقتي مشغول كاوش درباره اندام خويش هستند پديده خودارضايي را كشف ميكنند و اغلب اين عمل را ادامه ميدهند چون احساس خوبي نسبت به آن پيدا ميكنند. برخي از كودكان به كرات خود را ارضا ميكنند چرا كه از چيزي ناراحت هستند، مثل وقتي كه پستانك از آنها گرفته شده است. برخي ديگر در واكنش به تنبيه يا فشار براي متوقف كردن كامل خودارضايي، آن را ادامه ميدهند. خودارضايي هيچ دليل پزشكي مشخصي ندارد. تحريك نواحي تناسلي (مثلاً در اثر عفونت) منجر به درد يا خارش ميشود، نه خودارضايي.
سيــــر قابـــــــل انتظــــار:
وقتي كودك شما به پديده خودارضايي پي ميبرد، به ندرت آن را به صورت كامل كنار ميگذارد و ممكن است هر زمان ناراحتي يا منازعهاي در منزل رخ دهد به آن روي آورد. تا سن 5 يا 6 سالگي،اكثر كودكان برخي ملاحظات را درنظر ميگيرند و ممكن است فقط در خلوت خود به آن اقدام نمايند. در زمان بلوغ در پاسخ به جهش ناگهاني هورمونها و سائقهاي جنسي خودارضايي به شكل پديدهاي عمومي در ميآيد.
ســــــوء تعبيـــــرهاي رايــــــــج:
خودارضائــي به هيچ نوع آسيب يا صدمه جسمي منجر نميگردد. اين پديده غيرطبيعي يا شديد محسوب نميشود مگر آنكه به شكل ارادي و پس از 5 يا 6 سالگي در ملاء عام انجام شود. به خاطــر داشته باشيد خودارضايي بدين معنـــي نيست كه كودك شما انحراف جنســي دارد، بيمبالات است يا ميل جنسي در او بيش از حد افزايش يافته است. فقط در مواردي كه بزرگسالان در پاسخ به خودارضايي يك كودك واكنش شديد نشان دهند و آن را پديدهاي كثيف يا پليد معرفـــي نمايند، ممكن است كودك از نظر هيجاني لطمه ببيند و مثلاً دچار احساس گناه شود.
نكاتــــــي را دربـــاره خودارضايـــــــــي كـــــــــودكان مــــــــرور كنيــم:
1- اهداف و نگرش واقعي داشته باشيد، خاتمه بخشيدن به خودارضايي غيرممكن است. اين واقعيت را بپذيريد كه كودك شما اين عمل را فرا گرفته است.
2- خودارضايــي را در هنگام چـــرت زدن و خوابيدن ناديده بگيريد. در چنين زمانهايي كــودك خود را تنها بگذاريد. كـــودك را از دمــر خوابيدن منـع نكنيد و اگــر دستانش ميان پاهايش است از او پـــرس و جو نكنيد.
3- در ساير وضعيتها توجه كودك خود را به امر ديگري منعطف سازيد يا در مورد او انضباط مقرر را انجام دهيد. ابتدا سعي كنيد حواس او را به يك وسيله بازي يا فعاليت ديگر معطوف نماييد.
4- اين روش را با پرستار يا مربي مهد كودكتان در ميان بگذاريد. از مراقب يا مربي كودكتان بخواهيد مانند شما ابتدا سعي كنند حواس كودك را پرت نمايند. اگر اين مسئله كارساز نبود، آنها بايد با گفتن توصيههايي مانند تو بايد الان به ما ملحق شوي،توجه او را به خودشان جلب نمايند. خودارضايي در مهد فقط در زمان خواب قابل چشمپوشي ميباشد.
5- تماس فيزيكي خود را با كودكان افزايش دهيد. برخي كودكان وقتي در طول روز بيشتر در آغوش گرفته ميشوند و مورد نوازش قرار ميگيرند كمتر دست به خودارضايي ميزنند. سعي كنيد مطمئن شويد كودكتان حداقل يك ساعت از زمان اختصاصي براي بودن با شما و دريافت عواطف به شكل تماس جسمي برخوردار ميباشد.
6- اشتباهات شايع. شايعترين اشتباهي كه والدين انجام ميدهند سعي در خاتمه بخشيدن كامل به خودارضايي است. اين امر منجر به جنگ قدرتي ميگردد كه در نهايت والدين بازنده آن خواهند بود. كودكان نبايد به خاطر خودارضايي كتك بخورند، سخنراني بشنوند يا مورد عتاب قرار بگيرند. خودارضايي را با صفاتي مانند بد، كثيف، شيطاني يا گناهآلود ملقب نفرماييد. دستان كودك را نبنديد، هيچ نوع بند و بستي به كار نبريد. تمام اين روشها تنها به مقاومت كودك و احتمالاً به مهار جنسي او در آينده منجر خواهد گشت.
تشویق کودکان برای کنار گذاشتن پستانک
بعضی از کودکان علاقه زیادی به مکیدن پستانک دارند به طوری که دیگر نمی توان این وسیله را از آن ها جدا کرد. در چنین مواقعی خانواده ها برای ترک این عادت کودک خود دچار مشکل می شوند. صرف نظر از دلایل مختلف این امر و عوارض استفاده مداوم از پستانک در این مطلب به نقل از سایت «MSN» به راهکارهایی برای ترک این عادت اشاره شده است.
کودک را به مغازه اسباب بازی فروشی ببرید و به او بگویید اگر تمامی پستانک هایش را به فروشنده بدهد اجازه دارد که هر اسباب بازی که می خواهد انتخاب کند. صندوق دار را نیز در جریان بگذارید.
پستانک را زیر بالش قرار دهید و به او بگویید که فرشته آن را با هدیه ای دیگری جایگزین می کند.
می توانید با او در باغچه چاله ای ایجاد کنید و دور از چشم کودک چند بذر گل نیز همراه پستانک در خاک چال کنید تا او هر روز به بذرها آب دهد و شاهد رویش گل باشد.
پستانک را در داخل عروسک پارچه ای قرار دهید و عروسک را بدوزید تا بداند با وجود دسترسی نداشتن به پستانک، آن وسیله نزدیک اوست.
پس از جمع کردن پستانک ها، چنین وانمود کنید که آن را مثلا به پزشکی که پستانک ها را جمع آوری می کند تحویل داده اید.
در ابتدا، استفاده از پستانک را در خودرو و منزل محدود کنید. سپس به او بگویید که فقط در داخل منزل می تواند پستانک بمکد سپس تنها هنگام ساعت خواب به او اجازه استفاده بدهید و کم کم کاملا آن را حذف کنید.
راهنمای خرید پستانک و شیشه شیر
راهنمای خرید پستانک و شیشه شیر/شیشهای بخریم یا پلاستيکی؟
تهیه شیشه شیر و پستانک و اینکه هنگام خرید آنها چه نکاتی را باید رعایت کرد، یکی از دغدغههای همیشگی تازهمادران است. این روزها شیشههای پلاستیکی تمام بازار را به خود اختصاص داده است؛ چرا که هم قیمت پایینی دارند و هم نمیشکنند و در کل خریدشان مرقون به صرفه است. اما مادران باید بدانند شیشههای شیر شیشهای ایمنتر هستند و اینکه بسیاری از سرشیشهها و پستانکها باعث میشوند در رشد دندانها و فک کودکان اختلال به وجود بیاید.
شیشههای شیر پلاستیکی که از پلاستیکهای بازیافتی تولید میشوند، حاوی مادهای به اسم «بیسفنول A» هستند که میتواند در آینده موجب سرطان پروستات، سرطان سينه و بلوغ زودرس در کودکان شود. محققان معتقد هستند که این ماده میتواند نقش هورمونها را در بدن تقلید کند و آثار مخربی در بدن کودکان و نوزادان در حال رشد باقی بگذارد.
5 توصیه اساسی درباره شیشه شیر
۱) برای اینکه کودک خود را از خطرات «بیسفنول A» ایمن کنید، قید شیشه شیرهای پلاستیکی را بزنید یک شیشه شیر «شیشهای» بگیرید. این بطریها گران بوده و امکان شکستن آنها زیاداست ولی در مقابل از ایمنی بالایی برخوردار هستند. کودک را نباید هنگام خوردن شیر با شیشه شیشهای تنها گذاشت و نباید اجازه داد هنگام شیر خوردن با آن راه برود چون امکان زمین خوردن و شکستن شیشه وجود دارد.
۲) هیچگاه شیشه شیر پلاستیکی را در دستگاه مایکروفر قرار ندهید. این امواج سبب شکستن این مولکول شده و خطرات آنها را بیشتر میکنند.
۳) برای شستن شیشه شیر پلاستیکی از ماشین ظرفشویی استفاده نکنید یا با مواد شوینده قوی نشویید؛ چون باز هم موجب شکستن مولکول «بیسفنول A» میشود و این ماده راحتتر جذب بدن کودک میشود. بهتر است شیشه شیر کودک را به وسیله دست و با مواد شوینده ملایم بشویید.
۴) شرکتهای سازنده شیشه شیر و سایر وسایل پلاستیکی کودکان، روی محصولات خود برچسب «بدون BPA» را نصب کردهاند. این محصولات پلاستیکی فاقد ماده «بیسفنول A» هستند و شما میتوانید این محصولات را خریداری کنید.
۵) شیشه شیر کودک را گرم نکنید. گرم کردن شیشه شیر نوزادان موجب میشود این ماده که استروژنی مصنوعی است، از شیشه جدا شده و در شیر نوزاد حل شود. محققان معتقد هستند که اگر شیشه تا دمای ۸۰ درصد حرارت داده شده یا از مایعات داغ پر شود، ماده فوق از آن جدا شده و وارد محتویات شیشه میشود. این ماده سبب بروز حالت زنانگی در پسرها، بلوغ زودرس دخترها، سرطان سينه و پروستات و برخی از انواع دیابت میشود.
لایه محافظ از شکستن شیشه شیر کارخانههايي جدیدا بطریهای شیشهای خاصی را تولید کردهاند که لایهای سیلیکونی روی شیشه آن را پوشش داده است. این لایه محافظ از شکستن شیشه شیر شیشهای جلوگیری میکند. سیلیکون هم شیشه را عایق گرمایی میکند؛ بنابراین دست کودک هنگام تماس با شیشه شیر نمیسوزد. از طرف دیگر، جنس آن به گونهای است که کودک احساس خوبی از لمس آن و گرفتن آن در دست خواهد داشت.
حتما سر شیشه و پستانک ارتودنسی بخرید توصیه دندانپزشکان، این است که برای کودک خود حتما سر شیشه و پستانک ارتودنسی بخرید. این وسیلهها در اندازههای گوناگون موجود هستند و سر آنها به گونهای است که مکیدن آن باعث آسیب به دندانها و فک کودک نمیشود. پستانکهای ارتودنسی، تاشو و متقارن با توجه به شیوه طبیعی رشد کام، دندانها و لثه ساخته میشود. حتی چنانچه در دهان به حالت واژگون قرار گیرند، این ویژگیها را حفظ میکنند. برخی پستانکهای از سیلیکون تهیه شدهاند. پستانکهای سیلیکونی بدون بو و مزه بوده و بادوامتر از پستانکهاي لاتکس هستند. به منظور رعایت بهداشت، همه پستانکهای با درپوشهای حفاظتکننده ارائه میشوند و از آنجا که منفذدار هستند، قابلیت استریل شدن با بخار را دارند. این پستانکها دارای دسته حلقوی ایمنی و سوراخهای هوا در بدنه هستند تا از تحریک پوست حساس کودک جلوگیری كنند.
سرشیشهای به شکل سینه مادر سرشیشههایی که به شکل سینه مادر هستند، طوری طراحی شدهاند که زمانی کودک آن را میمکد، احساس میکند دارد سینه مادر را میمکد و به همین علت تکامل کام و فک کودک روند طبیعی خود را طی میکند. وقتی در شیشه کودک، این شکل از سرشیشه را قرار میدهید، باید آن را طوری در دهان کودک قرار دهید که سوراخهای آن رو به بالا باشد، در نتیجه در هنگام مکیدن، شیر به سقف دهان کودک بپاشد.
سرشیشههای معمولی با سرشیشههای معمولی همه آشنایی داریم ولی راه مکیدن این سرشیشهها توسط شیرخوار، با مکیدن سینه مادر کاملا فرق میکند. خارج شدن شیر از این نوع سرشیشهها به نیروی مکش نیاز نداشته و بسیار راحتتر از سینه مادر است که این موضوع میتواند باعث ایجاد اختلال در تکامل فک و کام شیرخوار شود. میزان جریان شیر از این نوع سرشیشهها بسته به اندازه سوراخ آنها متفاوت است و بهتر است قبل از هر بار تغذیه با این نوع سرشیشه، سرعت جریان شیر بررسی شود. اگر شیشه رو به پایین گرفته شود. سرعتی در حدود دو تا سه قطره در ثانیه تقریبا مناسب است.
سرشیشههای ضدنفخ زمانی که کودک برای تغذیه از سرشیشههایی که ضد نفخ نیستند استفاده میکند، بعد از چند بار مکیدن مجبور است کمی سر شیشه را شل کند تا هوا از سوراخهای سرشیشه وارد شیشه شود و فشار منفی که در اثر خارج شدن شیر در آن ایجاد شده را جبران کند و در این فاصله خودش هم مقداری هوا بلع میکند. سرشیشههای ضد نفخ طوری طراحی شدهاند که در لبه آنها سوراخهایی وجود دارد که هوا میتواند از آنها عبور کرده و بدون اینکه کودک مجبور باشد سرشیشه را رها کند، فشار منفی داخل شیشه را جبران کند. نتیجه این میشود که کودک میتواند به طور مداوم به مکیدن خود ادامه دهد و هوا وارد معدهاش نشود. عدم ورود هوا هم یعنی نداشتن نفخ به همین جهت به این شکل از سرشیشه، ضد نفخ میگویند.
سرشیشهای با قاعده پهن این شکل از سرشیشه طوری طراحی شده که کاملا شبیه نوک سینه مادر عمل کند. وقتی کودک این نوع سرشیشه را در دهان میگیرد، قاعده پهن آن در مقابل لبها قرار میگیرد و نوک آن مثل نوک سینه مادر در دهان او حرکت میکند. این سرشیشهها اندازههای مختلفی دارند و برای بچههای کوچکتر باید از سرشیشههای با نوک کوچکتر استفاده کرد.
جوشاندن شیشه شیر برای نوزادان
شیر مادر برای رشد نوزادان و شیرخواران، بهترین نوع تغذیه است چون از نظر عاطفی بهترین روابط را بین نوزاد و مادر برقرار می کند. از نظر اقتصادی نیز برای خانواده ارزش دارد در ضمن انواع آنتی کور ها برای پیشگیری عفونت های تنفسی و اختلالات دستگاه گوارش مانند اسهال و استفراغ در شیر مادر وجود دارد.
خوشبختانه بعد از تولد نوزاد ترشح شیر مادر آغاز می شود و چنانچه تغذیه مادر نیز خوب باشد تمام مادران تا ۶ ماهگی جهت رشد و تکامل کودک خود شیر دارند. توصیه این است بعد از تولد نوزاد ۴ تا ۶ ساعت بعد از سینه مادر تغذیه شود. چنانچه نوزاد، نارس یا کم وزن باشد یا مادر به عللی نتواند شیر دهد حتی می توان با قطره چکان نوزاد را تا بهبودی مادر، تغذیه کرد. بعد از تولد چنانچه تغذیه نوزاد با شیشه شیر خشک باشد امکان گرفتن پستان مادر مشکل خواهد بود در ضمن باید توصیه کرد اغلب مادران شیر کافی دارند و نباید به عنوان کمبود شیرمادر شیرخواران را با شیرخشک تغذیه کنند. منحنی پایش رشد کودکان به بهترین نمودار رشد کودک و کافی بودن شیرمادر است. گاهی اوقات تغذیه شیرخوار به علت بیماری هایی که مادر دچار آن است مانند سل ریوی، سرطان پیشرفته و ناراحتی های شدید روانی، آبسه پستان یا جدا بودن مادر به مدت طولانی (به عنوان نمونه در مورد خانم هایی که کارمند هستند) با شیر و شیرخشک خواهد بود.
در این گونه موارد تعیین نوع شیرخشک و رعایت مسایل بهداشتی اهمیت بسیاری دارد. ابتدا توصیه می شود شیشه شیر از نوع پلاستیکی نباشد چون امروزه معتقد هستند انواع پلاستیک در طولانی مدت در اثر تماس با آب یا شیر به علت آلودگی به مواد سمی، ایجاد مسمومیت خواهد کرد در ضمن پلاستیک برای ضدعفونی کردن و جوشاندن مناسب نیست و ترجیحا نوع شیشه ای توصیه می شود.
در آغاز تولد به علت حجم کم شیر باید از بطری شیر کوچک و محتوی کمتر استفاده شود و برای شیرخواران بزرگ تر، شیشه بزرگ انتخاب شود. توصیه این است بعد از هر بار شیر دادن، شیشه تمیز و با آب جوش به مدت ۵ تا ۸ دقیقه جوشانده شود و از پودر و مواد شوینده کمتر استفاده شود چون این مواد ممکن است در شیشه مانده و در طولانی مدت ایجاد مسمومیت کنند. هر بار که شیر تهیه می شود چنانچه مقداری شیر مانده بود توصیه می شود در یخچال نگهداری شود به خصوص در فصل تابستان ۳ تا ۴ ساعت و برای نوبت بعد گرم و استفاده شود.
سرپستانک پلاستیکی نیز جداگانه با آب جوش تمیز شود. سوراخ آن نیز خیلی کوچک یا بزرگ نباشد و مدت زمان تغذیه نیز ۱۰ تا ۱۵ دقیقه طول بکشد. گاهی اوقات شیرخواران آبمیوه با شیشه می خورند. به مادران توصیه می شود آبمیوه را از ۵ ماهگی با قاشق به شیرخوار بدهند و از ۶ ماهگی سوپ، فرنی و پوره میوه را نیز می توان با قاشق به شیرخواران داد چون شیرخواران از ۶ ماهگی به بعد به خوبی تغذیه را با قاشق می توانند بخورند. امید است با تمام مشکلاتی که در تغذیه با شیرخشک وجود دارد مادران با توجه به مزایای شیر مادر شیرخواران خود را با سینه خود تغذیه کنند که کودکان از نظر رشد جسمی و روحی بیمه سلامتی شوند.
زنان شیرده ریحان، زیره و رازیانه مصرف کنند
گیاهانی مانند ریحان، بادام زمینی، ترخون، زیره و رازیانه معطر خاصیت ضد نفخ داشته و با ورود به شیر مادر از دل درد کودک جلوگیری می کنند.
تعدادی از گیاهان با مکانیسم های مختلف و از طریق تحریک غدد تولید شیر باعث افزایش شیر مادران می شوند.
ریحان جزء گیاهان معطر و دارای خاصیت ضد نفخ برای مادر و کودکان است و رازیانه نیز همانند ریحان دارای همان خاصیت به اضافه دارای هورمون های گیاهی است که از طریق تحریک با غدد مترشحه شیر باعث افزایش شیر مادران شیرده می شود.
سیاه دانه نیز با خاصیت ضددرد، ضد سرطان، هضم کننده غذا، کاهش دهنده پرفشاری خون باعث افزایش شیرمادران می شود و مصرف روزانه ۲ گرم سیاه دانه بلامانع است که بهتر است دانه ها له تا اثر آنها بیشتر شود. تاکنون عوارض جانبی از سیاه دانه مشاهده نشده و مصرف آن در دوران بارداری توصیه می شود.
سیب زمینی هم برای مادر مقوی و سالم است و مهم ترین اثر آن ضد درد، ضد میکروب، خواب آور، خلط آور و ادرارآور برای کودک است.
نکات لازم برای شیردهی موفق
نکات لازم برای شیردهی موفق شیر مادر بهترین غذا برای شیرخوار است، به گونهای که با توجه به ترکیبات موجود در آن برای ۶ ماه اول زندگی بهترین تغذیه محسوب میشود و از این نظر با هرگونه ماده غذایی دیگر غیر قابل رقابت است. از سوی دیگر علاوه بر تامین نیازهای غذایی شیرخوار، مواد ایمنی بخش بدن کودک نیز بدین طریق فراهم میشود که خود باعث پیشگیری از بروز بسیاری از بیماریهای عفونی و آلرژی در کودک خواهد شد. به همین دلیل کودکانی که با شیر مادر تغذیه میشوند از هر نظر در مقایسه با سایر کودکان سالمتر هستند. نحوه شستن موهای نوزاد
شستن موهای نوزاد با موهای افراد بزرگسال متفاوت است و معمولا سخت ترین کار حمام کردن کودک به حساب می رود . برای شستن موهای نوزاد می توانید از شامپو بچه یا از همان صابون بچه ای که در شستن بدن کودک به کار می برید، استفاده نمایید. این صابون ها طوری ساخته می شوند که به میزان اسیدیته پوست کودک لطمه ای وارد نمی کنند و به همین دلیل برای شستشوی موها نیز مناسب هستند . . .
در صورتی که قسمتی از سر نوزاد را لایه قهوه ای رنگ ضخیمی که ناشی از ترشح زیاد چربی است، پوشانده است، قبلا از حمام کردن (حدودا یک ساعت قبل)، ابتدا با مقدار کمی روغن زیتون آن قسمت را به آرامی ماساژ دهید و سپس او را حمام کنید. این لایه قهوه ای بیشتر در پوست سر نوزادهای تازه متولد شده دیده می شود.
وقتی کودکتان مدام می گوید نه !
گاهی پیش می آید که کودک قوانینی را که انتظار می رود از آنها تبعیت کند، زیر پا می گذارد، رفتارهای آزاردهنده ای با دیگران دارد، به هر درخواستی می گوید نه و سعی می کند همه چیز را به هم بریزد. این وضعیت در بیشتر کودکان پیش می آید ولی کودک باید با گذشت زمان از این حالت خارج شود. در غیر این صورت یک تنش روانی در او وجود دارد که «اختلال نافرمانی» نامیده می شود.
بیشتر از ۵ درصد کودکان به این اختلال دچار می شوند. البته پسر بچه ها بیشتر از دختر ها مستعد هستند. در برخورد با چنین حالتی والدین نباید از کنترل کودک ناامید شوند و اجازه دهند به شرارت هایش ادامه دهد. در این وضعیت تمام تلاش کودک بر این است که دیگران را آزار داده و عصبانی کند و هیچ ترسی از شروع نزاع و درگیری با دیگران ندارد. درباره دلیل به وجود آمدن این بیماری دو تئوری وجود دارد ولی هنوز روان شناسان نمی توانند با قاطعیت دلیل آن را توضیح دهند. در برخورد با کودکی که به این اختلال دچار است نباید کنترل اعصاب تان را از دست بدهید و از کوره در بروید، چون موجب احساس پیروزی و خوشنودی در او می شود.
باید خیلی صبور باشید و بدون این که خشم تان را نشان دهید با رفتارهای او مقابله کنید. با در نظر گرفتن تنبیه و تشویق های معقول سعی کنید به او بفهمانید سرکشی و اذیت دیگران می تواند باعث آزار خودش شود. مثلا در برابر نافرمانی او با قاطعیت از تفریح ها و لذت هایی که دوست دارد محرومش کنید و با نشان دادن رفتارهای درست به او برای این رفتار ها تشویق در نظر بگیرید. البته اگر این بیماری طولانی شود بهتر است به دکتر مراجعه و حتی به درمان های دارویی روی بیاورید. خیلی از متخصصان ویتامین E و امگا ۳ را در بهبود این بیماری موثر می دانند.
دوستی ماداران و پسران
آیا اولین لحظه آرامی را به یاد میآورید که نوزادتان در آغوشتان آرمیده بود و شما اولین فرصت واقعی را برای تماشای او به دست آوردید و به صورت و بدن کوچکش خیره شدید؟ گاهی مادران مدتی طول میکشد که بپذیرند واقعا یک پسر دارند...
دوستی ماداران و پسران بیشتر زنان میگویند که نوزاد دختر احساس اعتماد به نفس و آرامش بیشتری به آنها میدهد. آنها حس میکنند که به صورت ذاتی میدانند با نوزاد دختر چطور برخورد کنند. اما یک پسر! پس از تولد پسر، بیشتر اوقات میشنویم که مادران با وحشت میگویند که نمی دانند با یک پسر چگونه رفتار کنند!
چگونه از نوزاد پسرمان مراقبت میکنیم تمام نگرشها و عقاید اولیه ما درباره مردان، در مراقبت روزمره ما از پسرانمان منعکس میشود: هر بار که برای کمک به کودکان به سرعت به سراغشان میرویم یا اجازه میدهیم خودشان کار را انجام دهند؛ هر بار که آنها را تشویق میکنیم یا از کاری باز میداریم؛ هر بار که آنها را به گرمی در آغوش میگیریم یا به آنها اخم میکنیم و از آنها دور میشویم.تمام واکنشهای ما ناشی از نگرشهای درونی ما نسبت به داشتن یک نوزاد (و داشتن یک نوزاد پسر) است.
مادرها به یادگیری در مورد جنس مخالف کمک میکنند مادر چیزهای زیادی درباره زندگی و عشق به پسر میآموزد. او به صورت بینظیری میتواند به پسرش کمک کند تا در مقابل جنس مخالف اعتماد به نفس به دست آورد.
ارائه تصویر فردی مناسب برخی از پسرها هنگامی که به سن دبیرستان میرسند ، بهطور ناراحت کنندهای خجول میشوند. ظاهراً آنها از اینکه جنس مذکر هستند، بزرگ و پر از هورمون هستند، خجالت میکشند. مادران میتوانند برای غلبه بر این حس، کمک موثری باشند. برخی مادران از سنین ده سالگی به بعد جملات زیبایی در مورد پسرانشان به کار میبرند. مثلاً وقتی او لباس جدیدش را میپوشد به او میگویند: «پسر، تو واقعاً خوشتیپ هستی.» یا وقتی کاری را در خانه خیلی خوب انجام میدهد به او میگویند: «دختری که با تو ازدواج خواهد کرد، چقدر خوشبخت است.»
تطابق مادری کردن با رشد بچه ها همچنان که پسری از یک نوزاد بیدفاع به یک نوجوان بلند قد تبدیل میشود، سبک تربیتی شما نیز باید با او وفق پیدا کند. در ابتدا شما «رئیس» هستید و نظارت دائمی بر او دارید. در سالهای مدرسه، آموزش میدهید، مراقب هستید و محدودیتها را تعیین میکنید. بعدها به یک مشاور و دوست تبدیل میشوید و این در حالی است که او مسیر خود را پیدا میکند. به مرور مسئولیت و آزادی بیشتری به او بدهید. همه این مسائل به موقعیتشناسی شما بستگی دارد.
سالهای دبستان در سالهای دبستان کمکها و راهنماییهای ملایمی صورت میگیرد. مادران مراقب فعالیتهای پسران هستند که در معرض خطر قرار نگیرند یا رفتار غیرمتعادلی نداشته باشند. مادران برای تماشای تلویزیون یا استفاده از کامپیوتر محدودیتهایی را ایجاد میکنند تا پسرها بیرون بروند و کمی ورزش کنند. پسرتان را تشویق کنید تا دوستانش را به خانه دعوت کند، با آنها مهربان باشد و گفتگو کند. نظراتشان را درباره مدرسه و زندگیشان جویا شوید.
در دبیرستان زندگی با یک پسر دبیرستانی نوعی مبادله منصفانه است: «اگر اینجا به من کمک کنی، تو را با اتومبیل به آنجا خواهیم برد.»، «اگر تو نظافت کنی، من آشپزی میکنم.» پسر احتمالاً در این سن، بیش از پیش از فعالیتهایش و از شما فاصله میگیرد. اما شما رفتار دوستانه خود را ادامه دهید و در دسترس او باشید تا باز هم با هم گفتگو کنید.
شعر کودکانه حیوونای رنگارنگ
حیوونای رنگارنگحیوونا خیلی هستن وحشی واهلی هستن
گاو، بچه اش گوساله بز، بچه اش بزغاله
گوسفند و میش و بره می چرند توی دره
اسب و شتر تو صحرا بار می برند به هرجا
روباه وشیر و پلنگ حیوونای رنگارنگ
تو دشت وکوه و بیشه پیدا می شه همیشه
قصه ی کاکتوس و جوجه تیغی
مادر به گل های پشت شیشه نگاه کرد و گفت: «اینها را می گویی؟ اینها کاکتوسند.»
بعد هم به داخل گل فروشی رفتند و یکی از آن گلدان های کوچولوی کاکتوس را خریدند. مادر گفت: «هفته ای یکی دو بار بیشتر به آن آب نده. خراب می شود.»
آن وقت رفتند، خریدشان را کردند و به خانه برگشتند. سولماز کوچولو خوشحال بود. از گل کاکتوس خیلی خوشش آمده بود. او در خانه یک جوجه تیغی کوچولو هم داشت. جوجه تیغی سولماز را دید که گلدان کوچولوی کاکتوس را به خانه آورد و گوشه اتاقش توی یک نعلبکی گذاشت. بعد هم با یک استکان به آن آب داد. جوجه تیغی کوچولو با تعجب به گل کاکتوس نگاه می کرد. او نمی دانست که آن یک گل است. با خود گفت: «چه جوجه تیغی مسخره ای! چطوری آب می خورد!»دو روز گذشت. جوجه تیغی کوچولو گفت: «باید بروم نزدیک، شاید بتوانیم با هم دوست شویم. فکر می کنم خیلی خجالتی است!»
بعد هم یواش یواش به گل کاکتوس نزدیک شد. جلوی آن ایستاد و گفت: «سلام... من تیغی هستم. تو اسمت چیست؟»ولی هیچ جوابی نشنید.
جوجه تیغی کوچولو باز هم با کاکتوس حرف زد؛ ولی هر چه می گفت، بی فایده بود. جوابی در کار نبود. بالاخره جوجه تیغی عصبانی شد، جلو رفت، دستش را به کاکتوس زد و گفت: «با تو هستم... چرا جواب نمی دهی؟»
ولی ناگهان فریادش بلند شد؛ چرا که تیغ های نوک تیز کاکتوس توی پنجه های کوچولویش فرو رفته بود.
جوجه تیغی کوچولو آخ و واخ کنان گفت: «تو دیگر چه جور جوجه تیغی ای هستی؟ چقدر بد جنسی!»
سولماز از دور دید که جوجه تیغی کوچولو دستش را به کاکتوس زد و دردش گرفت. تیغی کوچولو با کاکتوس قهر کرده بود و خودش را مثل یک توپ، گرد کرده بود.
سولماز جلو رفت و گفت: «ناراحت نشو جوجه تیغی کوچولو... قهر نکن... این یک گل است. اسمش هم کاکتوس است. فقط گلی است که مثل تو تیغ دارد. تو با یک گل قهر می کنی ؟» جوجه تیغی کوچولو دوباره مثل اول شد. سولماز خندید و جوجه تیغی کوچولو با خود گفت: «هر گلی می خواهد باشد. هر جوری هم که می خواهد، آب بخورد؛ ولی من دیگر فقط از دور نگاهش می کنم.»و راهش را کشید و رفت.
هندوانه شب یلدا را اینطوری تزیین کنید !
در این مقاله سعی کردیم با پیشنهاد چند مدل برای تزیین هندوانه ها آنها رو از اون شکل تکراریشون خارج کنیم .
میوه آرایی شب یلدا
میوه آرایی شب یلدا میوه آرایی شب یلدا میوه آرایی شب یلدا میوه آرایی شب یلدا ------------- تبریک --------------------------------------------
زنان بلند قد فرزندان سالم تری به دنیا میآورند؟
دوران بلوغ اگر به تغذیه دختران نوجوان توجهی نشود، قد آنها كوتاه و اندامشان ظریف خواهد بود از این رو نسل آینده را نیز به مخاطره میافتد زیرا دختری كه قد بلندی دارد، ذخایر غذایی كاملی داشته و در هنگام باروری جفت بزرگتری ساخته و تغذیه بهتری از طریق جفت به جنین میرسد.
یك متخصص تغذیه گفت: دختران قد بلند ذخایر غذایی كاملی دارند و در هنگام بارداری جفت بزرگتری ساخته و از این رو تغذیه بهتری از طریق این جفت به جنین رسیده و فرزندان آنها سالم تر به دنیا میآیند.
ایشان اظهار داشت: دختران در دوران بلوغ نیاز زیادی به آهن و كلسیم پیدا میكنند و اغلب آنها در این ایام رژیم گرفته یا از غذاهای فست فود استفاده میكنند كه موجب عدم تأمین نیازهای تغذیهای آنها شده و ذخایر بدنی آنها تحلیل میرود.
وی در ادامه افزود: تغذیه فقط شامل خوردن و لذت بردن نمیشود؛ در ورای تغذیه باید به سلامتی اندیشید و رساندن 50 ریزمغذی و اسیدهای چرب آمینه به سلولهای بدن از طریق مواد غذایی ضروری است.
این متخصص تغذیه با بیان اینكه روش تغذیه اكثر دختران جامعه نادرست است، ادامه داد: سرعت افزایش تكثیر سلولی در دوران بلوغ شبیه به نوزادی است كه تازه به دنیا آمده و با سرعت رشد كرده است و در طول 5 الی 6 ماه وزن او به دو برابر میرسد و در دوران بلوغ اگر دختران جوان خواب كافی داشته و از تمام گروههای غذایی استفاده كنند، 10 الی 15 سانتیمتر قد كشیده و وزن آنها نیز اضافه میشود.
در دوران بلوغ اگر به تغذیه دختران نوجوان توجهی نشود، قد آنها كوتاه و اندامشان ظریف خواهد بود از این رو نسل آینده را نیز به مخاطره میافتد زیرا دختری كه قد بلندی دارد، ذخایر غذایی كاملی داشته و در هنگام باروری جفت بزرگتری ساخته و تغذیه بهتری از طریق جفت به جنین میرسد.
ایشان با بیان اینكه اگر زنان میخواهند فرزندان آنها دچار بیماری نشوند در هنگام ورود به حاملگی باید دارای وزن مناسب باشند، گفت: هماكنون 60 درصد از دختران كشور دچار كمخونی هستند كه اثرات منفی بر روی رشد آنها در دوران بلوغ دارد.
عمده كمخونی دختران شامل فقر آهن، كمبود اسید فولیك و ویتامین B12 است و برای جبران آن باید از گوشت قرمز، ماهی و منابع گیاهی استفاده كنند اما جذب آهن منابع گیاهی در بدن پایین است.
این متخصص تغذیه با بیان اینكه دخترانی كه كم خونی دارند، غذای خود را با ماست یا دوغ مصرف نكنند، گفت: مصرف لبنیات به دلیل داشتن كلسیم، جذب آهن مواد غذایی را مختل میكند.
کنجکاوی جنسی،سوالات بی پاسخ
به علت عدم وجود منابع آموزشی در زمینه هویت جنسی و مسایل پیرامون آن در ایران متاسفانه وظیفهاین آموزش بر عهده جامعه قرار گرفته و با این جمله ( بزرگ می شی میفهمی ) عجین شده است...
بزرگ میشی می فهمی
نوجوانی یک دوره بحرانی است که در آن بلوغ اتفاق می افتد . از نظر لغوی بلوغ در فرهنگ فارسی به معنی « رسیدن » ، « رسیدن به سن رشد » ، « مرد شدن » ، « زن شدن » ، « رسیدگی و پختگی و به حد کمال رسیدن » آمده است.
اهمیت شناخت بلوغ و مسائل آنان
بلوغ یکی از حیاتی ترین مراحل زندگی انسان است. این مرحله زمان تغییر سریع رشد و نمو و تغییرات سریع اجتماعی است . هر چند در سنین بلوغ تمایل نوجوانان از خانواده به افراد همسن و سال خود تغییر پیدا می کند . ولی مطالعات گسترده انجام شده در ایران نشان می دهد که پسران در سنین پایین تر و دختران در سنین مختلف مایلند که منبع اطلاعات آنها والدینشان باشد . بنابراین آگاهی والدین از بلوغ ، نحوه آموزش و حل مشکلات نوجوانان قبل از بلوغ ، در هنگام بلوغ و بعد از آن بسیار مهم است.
تاثیرات محیط زندگی بر هویت فردی افراد در دوران بلوغ و شکل گیری تمایلات درست یا غلط جنسی :
پرخاشگری یا گوشه گیری ؟ ارتباط خوب یا ارتباط بد با والدین ؟ خود ارضائی و کنجکاوی جنسی ، گرایش به جنس مخالف ، جلوی آینه ایستادنها ، در حمام اندام خود را بررسی کردن ، تمرکز روی صحبتهای دوستان ، تاثیر پذیری مستقیم از جامعه دوستان ، گرایشان جنسی ، تغییر دادن های زیاد مدل مو و نوع لباس ، مهم شدن رفتار اجتماعی والدین ، کنجکاوی در روابط زناشوئی والدین ، نگاه به رفتار های والدین و ...
تماما عواملی هستند که در این دوران نمایان می شود ما در این مقاله بیشتر به گرایشات جنسی در این دوران و انحرافات جنسی می پردازیم.
به علت عدم وجود منابع آموزشی در زمینه هویت جنسی و مسایل پیرامون آن در ایران متاسفانه وظیفه این آموزش بر عهده جامعه قرار گرفته و با این جمله ( بزرگ می شی میفهمی ) عجین شده است.
در جامعه کنونی ما و با گسترش بسیاری از امکانات اطلاع رسانی و برخورداری و دسترسی نوجوانان به انواع اسباب آگاهی، بی تردید بستر بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی در زمینه انحرافات اخلاقی فراهم است . با توجه به جنسیت دختران و اقتصاعات دینی،فرهنگی و اجتماعی توجه به این مهم از اهمیت بسزایی برخوردار می شود و برای به اصطلاح سالم ماندن یک دختر باید تلاش های وافری مبذول داشت چرا که حصول آن یک معجزه نیست بلکه به تدبر و دانش متصدیان آموزشی و تربیتی او اعم از والدین و مربیان وابستگی تام دارد.
به علت ضعف در نظام آموزشی ایران و ابزارهای ارتباطی گسترده نظیر اینترنت و تلفن همراه دیگر زمان آن نیست که وقت دانش آموزان را صرف مباحثی که فاقد بار آموزشی هستند بکنیم که متناسب با نسل کنونی نیستند. . این نسل چند گام جلوتر از سطح آموزشی فعلی هستند و ظرفیت پذیرش اطلاعات جدید تری را دارند
کنجکاوی جنسی در این سن و عدم توانایی پاسخ والدین به سوالات در این زمینه یک هشدار جدی قلمداد می شود. دختران در مقاطع راهنمایی در دوران حساسی به سر می برند و زمینه گرایشات جنسی و هویت جنسی آنها در این دوران شکل میگیرد به علت تاثیر پذیری از گروه دوستان و کنجکاوی قیاس کردن اندام جنسی یکدیگر ، لمس آنها و تاثیرات گفتاری جامعه دوستان بسیار بسیار پر اهمیت است.
در این سن دختران تمایل و گرایش زیادی به ارتباط با جنس مخالف از خود نشان می دهند و اگر دوستان آنها از ارتباط با جنس مخالف ( دوست پسر ) خود صحبت کنند فورا روی صحبتهای او تمرکز میکنند برخی از افراد نداشتن دوست پسر را در این دوره یک ضعف بزرگ میدانند از اینرو یا به دروغ عنوان میکنند که دارای دوست پسر هستند ( در جمع دوستان ) و یا اینکه به دنبال برقراری چنین ارتباطی هستند ، در این دوران فکر میکنند هر چه دوست پسر آنها به لحاظ سنی بزرگتر باشد یک برتری برای آنها محسوب می شود و متاسفانه خیلی راحت در دام پسرانی می افتند که قصد رسیدن به نقطه تامین غریزه جنسی خود را دارند . اکثرا اولین پیشنهاد دوستی را بی درنگ قبول میکنند تا از دوستان خود عقب نیفتند ، بعد از داشتن دوست پسر صحبت رابطه جنسی و تجربه جنسی به میان می آید انبار تجربه نکردن این رابطه یک نقطه ضعف محسوب می شود . و پس خیلی راحت بر حسب کنجکاوی هم که شده پیشنهاد رابطه جنسی را می پذیرند.
وابستگی احساسی و تنوع طلبی بسیارزیاد در این دوران دیده می شود . معمولا دختران در این سن جذب افرادی که از خود چند سال بزرگتر هستند می شوند . و متاسفانه زمینه انحرافات اخلاقی و عدم ثبات گرایش جنسیتی در این دوران آغاز می شود سرچشمه برخی تمایلات همجنسگرایانه یا دو جنسگرایانه در این دوران نمایان می شود .
به علت ضعف در نظام آموزشی ایران و ابزارهای ارتباطی گسترده نظیر اینترنت و تلفن همراه دیگر زمان آن نیست که وقت دانش آموزان را صرف مباحثی که فاقد بار آموزشی هستند بکنیم که متناسب با نسل کنونی نیستند. . این نسل چند گام جلوتر از سطح آموزشی فعلی هستند و ظرفیت پذیرش اطلاعات جدید تری را دارند . بعنوان مثال اکثر دانش آموزان مقطع چهارم و پنجم دبستان با رایانه آشنایی دارند این در حالیست که متاسفانه برخی از معلم های آنها صرفا شاید بتواند کلید پاور کیس را فشار دهد و برای خاموش کردن کامپیوتر هم از همان کلید استفاده کند یا شایدم سیم پاور کامپیوتر را از پریز بیرون بکشد.
فاصله ارتباط والدین با فرزندان بسیار زیاد است در دوره فعلی هر یکسال فاصله برابر است با ده سال عقب ماندگی ، مهم تر از فرزندان نقش والدین آنها میباشد از فرزند خود انتظار نداشته باشید شما را درک کنند اما از شما انتظار درک آنها میرود چرا که شما در سن و سال آنها بوده اید اما فرزندان شما هنوز شرایط و تجربیات سن و سال فعلی شما را ندارند .و برای همین است که وقتی به سن شما میرسند به صحت گفتار شما پی میبرند.
بر روی فرزندان دختر خود حساس تر باشید قبل از اینکه اجتماع به آنها آموزش دهد خودتان پیش قدم شوید بارها تاکید کردم تنها راه ایجاد ارتباط دوستانست و حذف محدودیتهای بی مورد.
سرزمین عجایب یک نوجوان
نوجوانی، دورهای است كه در آن فرد نه تنها از نظر فیزیكی، بلكه از نظر روحی و فكری و ذهنی هم دچار تغییرات اساسی میشود. به همین دلیل است كه این دوره، مرحلهای مهم در زندگی هر فرد است كه همچون یك انقلاب و دگرگونی بزرگ در بسیاری از خانوادهها بروز میكند. با وجود برخی نظریات منفی درباره نوجوانی، نوجوانان اغلب پرانرژی، فكور و آرمانگرا هستند و علاقه زیادی به حق و عدالت دارند. پس گرچه این دوران میتواند یكدوره مشاجره و اختلاف نظر بین خانواده و فرزند باشد، اما سالهای نوجوانی زمانی برای كمك به كودك برای رشد و مستقل شدن و تبدیل شدن او به یك جوان سالم و موفق هم هست.
بسیاری از افراد در این سنین دچار تغییرات شگرف در رفتار با اطرافیان، بخصوص والدینشان میشوند. آنها سعی میكنند خود را از مادر و پدرشان جدا كنند تا مستقلتر جلوه كنند. در این زمان، نظرات اطرافیان بخصوص دوستانشان درباره آنها، خیلی برایشان اهمیت دارد. آنها سعی میكنند متفاوت به نظر برسند و با بقیه همسن و سالانشان فرق داشته باشند كه البته این موضوع باعث اختلافشان با والدین میشود.
بدین سان است که بسیاری از والدین در برخورد با فرزند نوجوانشان دچار استیصال می شوند و به دنبال راهکارهایی سازنده برای تغییر رفتار او می باشند. ابتدا باید بگوئیم؛ جای نگرانی نیست این تغییرات، ناشی از جوان شدن و بزرگ شدن است اما، توجه شما برای اصلاح رفتار خود و فرزندتان بسیار ارزشمند است، پشت گوش انداختن و بی توجهی به اصول تربیتی مختص این دوران ،عواقب چندان خوشایندی ندارد؛ لذا ما والدین مضطرب و نگران را با ارائه اطلاعاتی چند، همراهی می نمائیم.
راهکارهایی در جهت تغییر رفتار
تحقیقاتی که توسط روانشناسان در 15 هزار دبیرستان و دانشکده انجام شده نشان می دهد که واکنش و عکس العمل های سودمند و سازنده ازسوی والدین می تواند جهت اصلاح رفتار نامطلوب و نابهنجار جوان کمک کننده و موثر باشد.
پژوهشگرانی که بر روی افرادی با مشکلات رفتاری مطالعاتی داشته اند، راهکارهایی در جهت تغییر رفتار آنها ارائه داده اند، والدین با به کارگیری این شیوه های رفتاری می توانند اثرگذاری متقابل بر فرزندشان داشته باشند.
اخلاق و رفتار و سرشت یک کودک و گرایش های رفتاری او می تواند یک ویژگی و خصیصه ذاتی و درون زاد باشد.
پژوهشگران تربیتی معتقد هستند که مشکلات مربوط به خلق و خو می تواند به وجودآورنده یک چرخه منفی بین والدین و فرزند شود، یک جوان با خلق و خوی تند، رفتاری را انجام می دهد که بد به شمار می رود و واکنش والدین را برمی انگیزد که این عکس العمل ازسوی والدین می تواند نظم و انضباط را نقض کرده و یا آن را بی اثر و بی نتیجه سازد. اعتقاد پژوهشگران بر آن است که ادامه این چرخه و سیکل منفی باید متوقف شود.
گاهی به کلمه بدی که کودکشان بر زبان می آورد به دلیل این که از نظر آنها بامزه و یا مضحک بیان می شود می خندند و این خنده عامل تقویت مهمی است که کودک همان کلمه را بارها تکرار می کند
برخی از عادات رفتاری والدین که چه به صورت منفی و یا مثبت دراین چرخه سهمی دارند، عبارتند از:
الگوبرداری
سرمشق گیری یا الگوبرداری به معنی یادگرفتن ازطریق مشاهده اعمال سایرین یا یادگیری مشاهده ای، برخی جوان ها تمایل دارند آنچه را که می بینند دیگران انجام می دهند، خود نیز انجام دهند، اگر والدین یا سایر اعضای خانواده (خواهر، برادر و...) الگوی بدرفتاری برای یک نوجوان باشند، وی به همین طریقی که الگوی مورد نظر انجام می دهد، رفتار خواهدکرد.
تقویت، جایزه و پاداشی است در قبال انجام کاری پسندیده توسط کودک که به او ازطرف والدین ارائه می شود، متأسفانه گاهی اوقات رفتارهای ناپسند و نامطلوب از سوی والدین ندانسته و ناخواسته تقویت می گردد و تداوم انجام آن را در کودک نیرومند می سازد.
به طور مثال والدین گاهی به کلمه بدی که کودکشان بر زبان می آورد به دلیل این که از نظر آنها بامزه و یا مضحک بیان می شود می خندند و این خنده عامل تقویت مهمی است که کودک همان کلمه را بارها تکرار می کند.
حذف رفتار نامطلوب
تنبیه و مجازات کردن فرزندی که خشم والدین را برانگیخته است کار آسانی به نظر می رسد ولی این عکس العمل بیشتر از آن چه که نفع و سودی داشته باشد، آسیب زاست. تنبیه تند و خشن و یا کاربرد تنبیه به صورت مداوم، اغلب احساس تنفر در او به وجود می آورد.
تنبیه کردن
با تنبیه یک رفتار تغییر در عملکرد فرزند به صورت پایدار بوجود نخواهدآمد بلکه رفتار تنبیه شده در نحوه رفتاری او به صورت دست نخورده باقی می ماند و ممکن است دوباره ظاهر شود. استفاده از تنبیه به عنوان ابزاری برای تغییر و یا حذف رفتار نامطلوب غیرموثر است مگر آن که استفاده از آن در موارد نادر و تلفیقا با تقویت یک رفتار مطلوب و مثبت و مغایر و ناهمساز با رفتار تنبیه شده همراه گردد.
افزایش تدریجی رفتار متقابل، کنش و واکنش های متقابل جوان و والدین به هنگام بروز رفتارهای نامطلوب از سوی فرزندشان به وجودآمده و با واکنش های منفی و متقابل والدین گرایش به موقعیت بد و بدتر پیدا می کند.
افزایش تدریجی رفتارهای مکمل زمانی روی می دهد که والدین در مقابل مطالبات و تقاضای غیرمنطقی و یا بیش از حد فرزندشان تسلیم شده و به جهت دوری از کشمکش، درمقابل این تقاضاها از پا درمی آیند و این خود زمینه ای فراهم می کند تا وی به تقاضاهایش تداوم و وسعت بخشد.
دکتر جفرسون با توجه به پژوهش هایی که با همکارانش انجام داده یک روش 5 مرحله ای به والدین پیشنهاد می دهد که می تواند در جهت اصلاح و بهبود رفتارهای نامطلوب در جوانانشان کاربرد موثری داشته باشد.
مراحل پنجگانه این روش باید به صورت متوالی به کار رود چون هر مرحله پایه ای است برای شروع مرحله بعد.
** توجه کردن به رفتار مطلوب و پسندیده فرزند به سادگی می تواند تقویت کننده باشد، توجه کردن ازطریق توصیف و تعریف از یک رفتار قابل قبول ازطرف او، با صدای بلند و با اشتیاق و شور و ذوق ازطرف والدین، زمینه ساز تداوم رفتارهای مطلوب می شود که این توجه مثبت از سوی والدین می تواند بهبوددهنده روابط والدین و فرزندشان نیز باشد.
** پاداش دادن به او جلوه ای است از تأیید و تصدیق والدین برای یک رفتار خوب فرزند، باید توجه داشت که نمی توان جایزه دادن را جایگزین مورد اول یعنی توجه کردن نمود بلکه جایزه و پاداش دادن مکمل مرحله اول است. همان گونه که والدین از یک رفتار شایسته تعریف و تمجید می کنند، می توانند از جایزه و پاداش که تقویت کننده مثبت است با هدف افزایش و نیرومندی رفتار مطلوب ارائه دهند. البته برای اینکه تقویت مثبت والدین نتیجه مطلوبی داشته باشد، باید به فراوانی و برنامه زمانی ارائه آن نیز توجه نمود.
** چشم پوشی کردن و بی فایده پنداشتن بعضی از رفتارهای ناپسند گاهی می تواند روش موثری در جهت کاهش رفتار غیرقابل قبول کودک باشد که این روش خیلی آسان تر از کاربرد تنبیه است ولی چشم پوشی کردن نباید به تنهایی مورد استفاده قرارگیرد.
وقتی نوجوان رفتار نامطلوب خود را متوقف کرد بلافاصله والدین باید هر رفتار مطلوبی که از او سر زد را مورد توجه و تشویق قراردهند
نکته مهم که باید به آن اشاره شود این است که چشم پوشی از رفتارهای پرخطر و آسیب زا در فرزندانی که به صورت بالقوه استعداد انجام این اعمال را دارند جایز نیست. دراین دسته از افراد باید از اقدامات پیشگیرانه استفاده نمود ولی رفتارهایی که اغلب آنها از طریق انجام مکرر آن، باعث سلب آرامش از والدین می شوند.
شکیبایی ازسوی والدین است
دربرخی خانواده ها محروم کردن فرآیندی است که درآن جوان به علت انجام رفتار نامطلوب، از یک موقعیت تقویت کننده دورنگه داشته می شود. گاهی اوقات این روش در تغییر رفتار نامطلوب وی می تواند بسیار موثر واقع شود. والدین ممکن است تمام مراحل قبلی را به خوبی و درستی انجام داده باشند ولی فرزندشان به ادامه رفتار نامطلوب خود اصرار ورزد که این تکنیک می تواند در آن مواقع موثرتر باشد. کارشناسان بارها گفته اند که ایجاد تغییرات و اصلاح رفتار نامطلوب در فرزند آسان نیست، زمانی می توان آن را آسان تر و موثرتر گرداند که یک محیط مثبت و تقویت کننده نیز برای آنها در خانه فراهم نمود.
والدین با انجام کارهای ساده و بدون هزینه می توانند این محیط را برای فرزندشان به وجود بیاورند به طور مثال:
- گاهی با آنها شوخی کنید.
- جمله دوستت دارم را در بیشتر اوقات به کار برید.
- شنونده خوبی برای آنها باشید.
- از شکیبایی و صبر در رفتار با جوان خود برخوردار باشید.
- به آنها کمک کنید تا بتواند مشکلات خود با همسالانش را حل کند.
- از یک ساختار تربیتی منظم و برنامه روزانه برخوردار باشید.
تغییر و اصلاح رفتار نامطلوب در فرزندتان ممکن است به آسانی انجام نگیرد و با پیشرفت در این زمینه به کندی انجام گیرد ولی ایجاد تغییر، مستلزم اختصاص دادن زمان به قدر نیاز و داشتن صبر و شکیبایی ازسوی والدین است. اگر در آن لحظات احساس کنید که رفتار نامطلوب فرزند شما تغییرپذیر نیست و یا احساس دلسردی و ناامیدی کنید ممکن است به آسانی دچار اشتباه و لغزش شده و به عادات و اصول حاکم در شرایط قبلی بازگردید. پس مهم است که شما ثابت قدم و استوار به تلاش و تقلای خود دراین زمینه بپردازید، صبر و شکیبایی شما می تواند به بهبود و اصلاح رفتار آنها بینجامد.
بلوغ های قبل از آماده باش
بلوغ زودرس، از لحاظ روانی و اجتماعی و هم از لحاظ جسمی مشکلات زیادی را برای نوجوانان، به خصوص دختران نوجوان، به وجود میآورد.
بلوغ زودهنگام
گلایل اردلان، رییس اداره سلامت نوجوانان، جوانان و مدارس وزارت بهداشت در یک نشست خبری اعلام کرد: «براساس بررسیهای انجامشده، سن بلوغ دختران کشور از 8/13 به 65/12 رسیده است.» بنا بر گفتههای اردلان، یك سال كاهش از سن بلوغ دختران كشور، لزوم آموزشهای باروری را نشان میدهد و باید از سنین پایینتر آموزشهای لازم در این زمینه به دختران داده شود؛ چرا كه هرچه سن بلوغ پایینتر باشد، اختلالات رفتاری در رابطه با جنس مخالف یا همجنس بیشتر میشود...
دکتر حسین حسنی بافرانی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان می گوید: خانوادهها باید در مورد رفتار درست با فرزندان خود بهخصوص دختران هنگام بلوغ جنسی آگاه باشند و بیتفاوت از كنار آن عبور نکنند. آموزش و پرورش نیز باید به این موضوع حساسیت نشان دهد و در کتابهای درسی با توجه به درک دانشآموز، آموزشهای لازم و ضروری بیاید.» بنا به گفتههای نماینده مردم نایین، ورود به دوران بلوغ ورود به دنیای جدیدی است که انسان در آن با نیازهایی که پیش از این با آن روبرو نبوده است، مواجه خواهد شد و در صورت بیاطلاعی و نداشتن آگاهی، شرایط نامطلوب روحی - روانی پیدا خواهد كرد.»
بلوغ پیش از 8 سالگی زودرس است
خوشنیت سن 12 سال را برای بلوغ، طبیعی و آن را بیخطر دانست و گفت: «اگر شخصی در 12 سالگی به بلوغ برسد، هیچ خطری او را تهدید نمیکند و عارضهای هم به دنبال ندارد اما دخترانی که قبل از 8 سالگی، چه از نظر فیزیکی و چه هورمونی علایم بلوغ در آنها دیده شود، ممكن است با مشكلاتی مواجه شوند. این پدیده که به آن بلوغ زودرس میگویند، باعث خواهد شد ابتدا قد این کودکان بلندتر از همسنهایشان باشد ولی به دلیل بلوغ زودرس، در نهایت قد کوتاهتری خواهند داشت.»
دلایل کاهش سن بلوغ
دکتر سیدمحسن خوشنیت، فوقتخصص بیماریهای غدد و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با خبرنگار هفتهنامه «سلامت» تغذیه مناسب و وجود امکانات رفاهی را عاملی موثر در کاهش سن بلوغ جنسی دختران برشمرد.
او میگوید: «نتایج تحقیقات انجامشده درباره بلوغ جنسی، نشاندهنده این واقعیت است که مسایل گوناگونی مانند رشد عقلی، اجتماعی، تجربههای فردی و ارزشهای فرهنگی در کاهش سن بلوغ جنسی نقش دارند و دگرگونیهای فیزیولوژیک و بیوشیمیایی، وضعیت جدیدی را بهوجود میآورد. آغاز بلوغ جنسی در بیشتر مواقع با رشد سریع قد و وزن همراه است و از لحاظ شدت، مدت و سن شروع از فردی با فرد دیگر تفاوت دارد.»
این در حالی است که
به تازگی نتایج مطالعهای منتشر شد که نشان میدهد دخترانی که در خانههای این چنینی زندگی میکنند، زودتر از بقیه همسنوسالهایشان بالغ میشوند؛ اتفاقی که میتواند تا آخر عمر، زندگی آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
این مطالعه که توسط محققان دانشگاه آریزونا انجام شده، نشان میدهد که در خانوادههای باثبات و آرام، بلوغ دختران در سن بالاتر اتفاق میافتد. بیبیسی گزارش داد از دیگر یافته های آن، این است که نمایه توده بدنی یا همان BMI دختران هم میتواند روی سن بلوغ آنها موثر باشد، طوری که دختران چاقتر، سن بلوغ پایینتری دارند.
البته از آنجا که پدیده بلوغ یک پدیده چند عاملی است، یعنی عوامل متعددی در بروز آن دخالت دارند، نمیتوان وجود استرس و تنش روانی یا حتی چاقی را، در این مطالعه و مطالعات مشابه آن، به طور دقیق به بروز آن نسبت داد. به خصوص آن که نقش عامل ژنتیک در این میان بسیار اهمیت دارد.
بلوغ زودرس، از لحاظ روانی و اجتماعی و هم از لحاظ جسمی مشکلات زیادی را برای نوجوانان، به خصوص دختران نوجوان، به وجود میآورد.کم خونی، پوکی استخوان، احتمال بیشتر ابتلا به برخی انواع سرطان، به خصوص سرطان پستان بخشی از این عوارض جسمی را شامل میشود.
تحقیقات نشان میدهد دخترهایی که زودتر از معمول بالغ می شوند، دچار عدم تعادل روانی میشوند و بیشتر احتمال دارد که افسردگی پیدا کنند.
وارد شدن به دنیای بزرگسالی، خیلی سریع و بدون این که مهارت های زندگی بزرگسالی را آموخته باشند یا تجربه کافی برای روبهرو شدن با مسئلههای آن را داشته باشند، باعث میشود که آنها بیش از پیش در خطر مشکلات رفتاری مانند سوءمصرف مواد قرار بگیرند.
همچنین دختران نوجوانی که به طور ناگهانی و زودتر از موعد دچار بلوغ جنسی میشوند، کمتر از سایرین میتوانند میل جنسی خود را کنترل کنند و به همین دلیل ممکن است به سوی رفتارهای پرخطر جنسی کشیده شوند.
اینها همه کافی نیست برای این که تلاش کنیم محیط خانه را برای کودکانمان، به ویژه دختران، امن و آرام کنیم و به تغذیه و فعالیت بدنی آنها هم به اندازه نمرههای درسیشان بها بدهیم.
بلوغ زودهنگام
زهرا امین مجد، عضو هیات علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان و استاد دانشگاه در خصوص بلوغ زودرس و راهکارهای کاهش این مساله در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی برنا، اظهار داشت:
بلوغ زودرس در ایران در دهه اخیر رشد چشمگیری داشته است. امین مجد تاکید کرد: باید توجه داشت برخی از پیامهایی که در این رابطه دریافت می شوند، پیامهای محیطی بوده و اثرگذاری آنها طیفی است. به عنوان مثال، در کلان شهرها نسبت به روستاهای دورافتاده، شدت این پیام ها بیشتر و حجم آنها بالاتر است. البته، با ورود رسانههای جدید (مثل ماهواره و دیویدی محصولات روز دنیا) و ارتقای جایگاه آنها در زندگی مردم، شاهد از بین رفتن مرزهای فرهنگی و تسری ویژگیهای کلانشهرها به مناطق دورافتادهایم؛ اگرچه هنوز هم نمیتوان از تاثیر محیط که شامل خانواده، مدرسه و گروههای همآل است، چشمپوشی کرد.
4 عامل مؤثر بر بلوغ جنسی
دکتر حسین باهر نیز در گفتوگو با خبرنگار هفتهنامه «سلامت» 4 عامل را در کاهش سن بلوغ جنسی موثر میداند: «تغذیه، سایتهای گوناگون اینترنتی و فیلمهای محرک، پوشیدن لباسهای تنگ و چسبان و گفتوگو بین دختران و پسران، میتواند نقش عمدهای در کاهش سن بلوغ جنسی دختران داشته باشد.»
این رفتارشناس با بیان این مطلب که نوع تغذیه و مصرف موادغذایی هورمونی در کاهش سن بلوغ جنسی بسیار موثر است، تصریح کرد: «دوران بلوغ، از مهمترین دورههای زندگی است. رشد نوجوانان به خصوص دختران در این دوران سرعت میگیرد و در نتیجه داشتن برنامه مناسب غذایی میتواند بلوغ جنسی را تا حدودی کنترل کند. متاسفانه تزریق هورمونهای گوناگون به فرآوردههای گوشتی مانند ماهی و گوشت و گرایش نوجوانان به مصرف فستفودها دست به دست هم داده تا سن بلوغ جنسی در ایران کاهش پیدا کند.»
خطر فیلمهای محرک
دکتر باهر همچنین رواج فیلمهای محرک در شبکههای اینترنتی و ماهوارهای را در کاهش سن بلوغ جنسی دختران تاثیرگذار میداند و میگوید: «بسیاری از سایتها نیز با محتوای جنسی بسیار محرک و پخش فیلمهای تحریکآمیز در شبکههای ماهوارهای باعث کاهش سن بلوغ جنسی میشوند. نوجوانان در این سنین به دلیل حس کنجکاوی با ورود به این سایتها و مشاهده مطالب و تصاویر تحریکآمیز، بلوغ جنسی خود را خواسته یا ناخواسته تسریع میکنند بنابراین خانوادهها برای جلوگیری از مشاهده فیلمهای مستهجن و استفاده از دادههای اینترنتی، باید آنها را كنترل كنند.»
از نگاه دکتر باهر، تبادلات کلامی از دیگر عواملی است که در کاهش سن بلوغ جنسی نقش عمدهای دارد. گفت وگوها در مورد مسایل جنسی چه با همجنس و چه با جنس مخالف، در کاهش سن بلوغ جنسی نوجوانان تاثیرگذار است. بنا بر آمارهایی که در برخی شبکههای خبری منتشر میشود، مراودههای دختران و پسران و ارتباط آنها با یكدیگر از سن پایین و دوران راهنمایی شکل میگیرد که این روابط میتواند عامل مهمی در کاهش سن بلوغ باشد. این بلوغ که در دوران نوجوانی از آن بهعنوان بلوغ کاذب یاد میشود، به مرور زمان به بلوغ صادق تبدیل خواهد شد. كمكم، شخص تمایل پیدا میكند با جنس مخالف خود ارتباط داشته باشد و نیازجنسیاش را برآورده كند.
دکتر باهر میگوید: «پوشش دختران نقش بسیار مهمی در کاهش سن بلوغ جنسی آنها دارد. لباسهای چسبان و تنگ و فشار این لباسها روی برخی از اندامها میتواند بسیار محرک باشد که متاسفانه ما بیتفاوت از کنار این مسایل عبور میکنیم. پوشیدن لباسهای چسبان، باعث میشود دختران زودتر از زمان تعیینشده به بلوغ جنسی برسند بنابراین خانوادهها باید در انتخاب لباس برای فرزندان به خصوص دختران خود نیز دقت کرده و آنها را به پوشیدن لباسهای نسبتا آزاد تشویق کنند.»
حرف آخر
بنا بر گفتههای دکتر باهر، رفتارشناس، رعایت اخلاق زناشویی زن و شوهر از همان ابتدای زندگی، میتواند تاثیر بسزایی در رفتار و تربیت فرزندان آنها داشته باشد. از بین رفتن قباحتها و جایگزین شدن وقاحتها، بیان مسایل جنسی در حضور کودکان و بیتفاوتی بزرگترها نیز از عواملی است که در كاهش سن بلوغ جنسی بیتاثیر نیست. رعایت شئونات، احترام گذاشتن به یكدیگر، حفظ حرمت، ارائه راهکارهای مناسب به فرزندان بهخصوص دختران راهنمایی مربیان در مراکز تحصیلی و آموزشی و آشناکردن دختران با مسایل بلوغ جنسی، آن هم به صورت دقیق و برنامهریزی شده، میتواند از خطرهای كاهش سن بلوغ جنسی پیشگیری کند.
بلوغ زودرس در پسران
بلوغ در پسران و دختران در اثر مجموعه ای از تغییرات هورمونی است که در سطح مغز، هیپوفیز، غده فوق کلیه و در نهایت غده های جنسی شامل بیضه ها و تخمدان ها ایجاد می شود. نخستین علامت بلوغ در پسران بزرگ شدن بیضه هاست و در ادامه بزرگ شدن عضو تناسلی و رویش موهای زهار خواهد بود. این تغییرات از ۱۰ سالگی به بعد کم کم شروع می شود، ولی در ۱۲ تا ۱۵ سالگی کاملا نمایان می شود.
براساس تعاریف بالا در صورتی که در یک پسر قبل از ۹ سالگی بلوغ شروع شود، بیماری بلوغ زودرس مطرح می شود و باید ارزیابی و بررسی ها انجام شوند. اولین قدم در این ارزیابی ها اندازه گیری هورمون هاست. زمانی که هورمون های ترشح شده از هیپوفیز ـ که به آنها «گنادوتروپین» می گوییم ـ بالا باشد، آن وقت بررسی مغزی مثل ام آر آی برای یافتن توده های احتمالی لازم است. اگر چه در اغلب موارد توده ای در مغز نیست و مشکل حساسیت زیاد سلول های هیپوفیز و هیپوتالاموس است که باعث ترشح زیاد هورمون شده است. با این وجود بررسی مغزی می تواند یک توده مغزی یا بیماری عفونی در مغز را آشکار کند.
در بیشتر موارد بلوغ زودرس، میزان هورمون های هیپوفیزی یا همان گنادوتروپین ها که در اصطلاح علمی اف اس اچ و ال اچ هستند،بالا نیست. بیماری هایی مثل بزرگی مادرزادی غده فوق کلیه، تومورهای غده آدرنال و در نهایت تومورهای بیضه می تواند با ساختن مقادیر زیاد هورمون جنسی مردانه (آندروژن) بلوغ زودرس را در پسران ایجاد کند، البته گاهی هیچیک از این موارد وجود ندارد و فعالیت زیاد سلول های سازنده هورمون مردانه علت ماجراست.
اهمیت تشخیص بموقع بلوغ زودرس همان طور که شرح داده شد، در درجه اول یافتن علت هایی است که شامل بیماری های توصیف شده می شود. در درجه بعد سرکوب تولید هورمون های مردانه در یک پسر کم سن و سال به ۲ دلیل اهمیت دارد؛ اول این که تغییرات بلوغ اگر در سن کمتر از سایر کودکان رخ دهد، باعث ناراحتی و عدم تطابق کودک با محیط می شود و بنابراین باید با دارو بلوغ را تا حدی که شبیه دیگران شود، به تاخیر انداخت و دوم این که بلوغ زودرس، اگرچه باعث رشد ناگهانی قد می شود، ولی خیلی زود صفحه رشد استخوان ها بسته شده و رشد را متوقف می کند. در نتیجه این کودکان معمولا قد نهایی کوتاه تری نسبت به آنچه با توجه به قد پدر و مادر برایشان پیش بینی می شود، پیدا خواهند کرد. در نهایت باید گفت درمان صحیح بلوغ زودرس در پسران به تشخیص علت آن بستگی دارد که گاه یک تومور مغزی خوش خیم علت ماجراست که برداشته می شود و کودک نجات می یابد. گاه یک تومور در بیضه ها عامل ماجراست و گاهی نیز بزرگی غده فوق کلیه یا حساسیت سلول های هورمون ساز علت بیماری است که با درمان دارویی بهبود پیدا می کند.
محبت زیاد کودک را لوس نمی کند
تربیت فرزندان همواره یکی از اولویت های اصلی والدین است. کودک همانند یک نهال تازه شکفته در اختیار دو باغبانی است که به قدر همت و دانش خود قادر خواهند بود از ثمره پرورش این نهال طی سالیان متمادی لذت ببرند. واقعیت این است که امروز بیش از هر زمان دیگری نقش پدر و به ویژه مادر در شکل گیری شخصیت کودک آشکار شده است.
بدیهی است که همه والدین می خواهند فرزندانی شاداب، سرزنده و دارای اعتماد به نفس تربیت کنند اما تمامی آن ها از یک روش پیروی نمی کنند و بر اساس میزان اطلاعاتی که از روش های تربیتی کودکان دارند، با آن ها برخورد می کنند. با اندکی تامل در خانواده هایی که اطراف ما هستند می توانیم این تفاوت ها را دریابیم. در بعضی از خانواده ها شیوه تربیتی مقتدرانه، در برخی شیوه آسان گیرانه، در برخی شیوه منطقی و در برخی شیوه مستبدانه رواج دارد و والدین بنا به شیوه تربیتی که از والدین خود دریافت کرده اند و بسته به اطلاعاتی که از سبک های فرزندپروری دارند، تلاش می کنند فرزندانی صالح و با اعتماد به نفس تربیت کنند.
یکی از رایج ترین شیوه های تربیتی که امروز در بسیاری از خانواده های ایرانی رواج دارد، شیوه آسان گیر است که در آن والدین با دادن آزادی زیاد، پذیرش بی قید و شرط خواسته های فرزند، نداشتن حد و مرز و تعیین نکردن خطوط قرمز و جهت ندادن به رفتارهای کودک فرزندانی «لوس» تربیت می کنند. در این مطلب قصد داریم فقط به یکی از رفتارهایی که به «لوس شدن» بچه ها منجر می شود، اشاره کنیم.
● لوس شدن یعنی چه
روان شناسان کودک می گویند اگر والدین بیش از نگرانی بابت لوس شدن بچه ها، نگران کم توجهی به آن ها بودند، دنیا جای بهتری می شد. واقعیت این است که در بیشتر موارد والدین نمی دانند به هیچ وجه امکان ندارد که کودک از «محبت» آسیب ببیند. در واقع آن چه به عنوان لوس شدن کودک در ذهن والدین نقش بسته است نتیجه ابراز محبت زیاد به کودک نیست بلکه ناشی از دادن چیزهای دیگر به جای محبت به کودک است. «لارنس اشتاینبرگ» روان شناس کودک در این باره می گوید: وقتی والدین حد و مرزی برای کودک قرار نمی دهند، یا انتظاراتشان را از کودک کم می کنند تا مهربان جلوه کنند یا اسباب بازی را جایگزین محبت به کودک می کنند، در واقع به او آسیب می رسانند.
دکترنسرین امیری، فوق تخصص روان پزشکی اطفال و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی در گفت وگو با خراسان، با تایید این مطلب می گوید: اگر والدین هر روز هم به فرزندشان بگویند دوستش دارند، او آسیبی نمی بیند. کودک بر اثر محبت فیزیکی و کلامی، مراقبت و ستایش زیاد و صمیمانه والدین هرگز لوس نمی شود. با این تصور نادرست که کودک در اثر توجه و محبت زیاد لوس می شود، هرگز نباید او را از محبت و مهر محروم کرد. نکته این جاست که محبت باید واقعی و صادقانه باشد و این امری است که بیشتر والدین از آن غافل اند.
● حد و مرز محبت
وی با بیان این که برخلاف تصور عموم مردم محبت در برابر کودکان حد و مرز ندارد، تصریح می کند: متاسفانه در فرهنگ ما محبت کردن بد معنا شده و جایگزین های محبت مثل توجهات نامناسب به کودک، قرار ندادن حد و مرز برای کودک، پذیرش بی قید و شرط خواسته های کودک، خریدهای افراطی و ... است که کودک را لوس بار می آورد.در واقع والدین با دادن پاسخ نامناسب به توجه طلبی کودک و نیاز او به دریافت محبت واقعی، تله «لوس شدن» را برای او باز می گذارند. چنین والدینی یاد نگرفته اند که محبت واقعی خود را نشان دهند و سعی می کنند از راه های دیگر آن را ابراز کنند غافل از این که هر کار دیگری غیر از ابراز محبت مستقیم به کودک، او را لوس می کند.
● درباره محبت سوء تعبیر وجود دارد
در گذشته والدین برای خودداری از ابراز محبت به کودک، دلایل متعددی داشتند. چنان که اشتاینبرگ در این زمینه می گوید: در گذشته مردم معتقد بودند که خودداری از ابراز محبت به رشد شخصیت کودک کمک می کند اما نتایج تحقیقات نشان می دهد که این باور نادرست است زیرا در این صورت باید متعادل ترین بچه ها در خانواده های سرد و بی اعتنا رشد کنند که این طور نیست. برخی دیگر فکر می کردند که کودکانی که محبت فراوانی از والدین دریافت می کنند ضعیف بار می آیند و عده ای دیگر تصور می کردند که اهمیت دادن به فرزند او را محتاج بار می آورد. در حقیقت تمام این موارد برداشت های نادرستی است. اگر بچه ها احساس کنند صادقانه دوستشان داریم، به گونه ای احساس امنیت می کنند که تقریبا همیشه بی نیاز می شوند.
تجربه نشان می دهد بزرگسالانی که از نظر عاطفی از همه نیازمندترند همان کسانی هستند که در کودکی از والدین خود محبت کافی ندیده اند و سالم ترین بزرگسالان کسانی هستند که قادرند محبتشان را به دیگران ابراز کنند زیرا درکودکی، والدینشان به آن ها به صورت بی قید و شرط ابراز محبت کرده اند.از طرف دیگر اگر نمی خواهیم کودک را وابسته پرورش دهیم، نباید مهر و محبت و عطوفت خود را از او دریغ کنیم. سرشار کردن کودک از مهر و عطوفت و بذل توجه به او همواره درست است. به شرط این که واقعی و صادقانه باشد و تعادل در آن حفظ شود. بچه ها فرق بین دوست داشتن حقیقی و رشوه دادن را کاملا درک می کنند.
● تشخیص محبت واقعی از غیرواقعی
دکتر امیری با اشاره به این که محبت یک تعامل دوطرفه است که هم والد و هم کودک از آن لذت می برند، تصریح می کند: بعضی از والدین برداشت و تعریف نادرستی از محبت دارند و تصور می کنند هرقدر یک طرفه و به نفع کودک رفتار کنند، با محبت تر هستند، به عنوان مثال وقتی کودک اسباب بازی گران قیمتی می خواهد و والد با وجود نبود امکان مالی آن را فراهم می کند، در واقع محبت نکرده است زیرا با خرید آن وسیله به زحمت افتاده است.بسیاری از والدین به خود سختی های زیادی می دهند، چند شیفت کار می کنند تا امکانات کافی برای فرزندانشان فراهم کنند و اسم همه این کارها را محبت می گذارند. در صورتی که هیچ کدام از این کارها محبت نیست زیرا محبت یک تعامل دوطرفه است که والد و فرزند هر دو به یک اندازه از آن لذت می برند. بنابراین اگر کاری برای کودک خود می کنید که خودتان از آن لذت نمی برید بدانید که در تله افتاده اید و کودک در طول زمان به خوبی عمیق نبودن محبت یا نوعی «رشوه دهی»شما را می فهمد.
● محبت واقعی رابطه ای دوطرفه است
محبت واقعی فقط در یک رابطه متقابل به دست می آید و متاسفانه بیشتر والدین حتی در رابطه با همسر خود هم دچار سوء تفاهم می شوند و محبت به همسر را در سختی دادن به خود معنا می کنند. علت این امر از آن روست که محبت کردن در فرهنگ ما به درستی تعبیر نشده است و هر دلسوزی بی جا یا توجه نامناسب را به اشتباه محبت می نامیم. ساده ترین مثال آن زمانی است که یک کودک حرف می زند، حرف زدن کودک یک اتفاق خوشایند برای والدین است و والدین باید به هنگام حرف زدن کودک سراپا خشنود باشند که کودکشان حرف می زند، ابراز عقیده می کند اما بیشتر والدین در اغلب موارد توجهی به حرف های کودک نمی کنند و از حرف زدن وی لذت نمی برند.
کودک که با بی اعتنایی روبه رو می شود پس از چند دقیقه خسته می شود و دست از حرف زدن برمی دارد. در صورتی که در همین رفتار کوچک می توان با نگاه، گوش دادن دقیق و تایید وی محبت واقعی را به وی نشان داد. در این رابطه هر دو طرف لذت می برند پس محبت واقعی و خالصانه بروز پیدا کرده است.دکتر امیری معتقد است: برخی والدین اعتماد به نفس کافی برای ابراز محبت به فرزند یا همسر خود ندارند بنابراین جایگزین هایی برای ابراز محبت مثل خرید هدیه، انجام کارهای کودک به جای وی یا دلسوزی های بی جا انجام می دهند.
● چه کنیم
چند توصیه کلیدی درباره ابراز محبت به کودک می توان مطرح کرد. دکتر امیری توصیه می کند: والدین در ابتدا رابطه دوسویه خود با کودک را مورد بررسی قرار دهند و ببینند آیا هر دو از این رابطه لذت می برند یا خیر. اگر به هنگام انجام کاری برای کودک احساس لذت نمی کنید ریشه آن را پیدا کنید و بدانید که محبت واقعی و خالصانه به کودک در این شرایط امکان پذیر نیست.
فقط وقتی محبت شما به کودک خالصانه است که عملی که انجام می دهید برای شما هم لذت بخش باشد، نکته دیگر این که والدین باید نسبت به خود مهربان باشند و بتوانند به هم محبت کنند تا قادر باشند به کودک خود هم محبت کنند. مادری که نمی تواند خودش را دوست داشته باشد، چگونه ممکن است فرزندش را دوست داشته باشد و به او محبت واقعی و خالصانه کند.هم چنین دادن پاسخ منفی به خواسته های کودک که بسیاری از والدین از آن پرهیز می کنند تا محبت خود را نشان دهند، اشتباه دیگری است که کودک را از دریافت محبت خالصانه و واقعی محروم می کند.
کودکی که با گریه و دعوا یک وسیله اسباب بازی می خواهد و والدین در برابر خواسته کودک و خرید آن مقاومت می کنند می توانند محبت واقعی خود را پس از نخریدن وسیله به وی نشان دهند. کودک درمی یابد که والدین حتی با نخریدن اسباب بازی او را همچنان دوست دارند و او مثل گذشته می تواند بازی کند و از زندگی اش لذت ببرد. اما وقتی والدین تسلیم خواسته کودک می شوند، محبت واقعی خود را دریغ و آن وسیله را جایگزین آن می کنند.
نکته های کاربردی برای تربیت فرزندان تان
وقتی تصمیم می گیرید صاحب فرزندی شوید، در واقع مسوولیت سنگین تربیت او را هم پذیرفته اید. تربیت به معنی تعلیم دادن وپرورش دادن است . وقتی فرزندان خود را تربیت می کنید، به آنها می آموزید چگونه رفتار نمایند. یعنی شما با قانون گذاری و اعمال انضباط به آنها کمک می کنید تا تکلیف خود را بدانند.این مساله احساس امنیت و آرامش خاطر آنان را افزایش می دهد و از آنجایی که کودکان دوست دارند حس کنند والدین شان از آنان آرامش راضی هستند با ارایه توجه و محبت مناسب از سوی خانواده گام مهمی در ارتقا بهداشت روان کودک و اطرافیان برداشته می شود.
کودک بدون مشکل وجود ندارد ولی مشکلات کودکان قابل درمان است.نکته مهم نحوه انجام اصول تربیتی است. چنانچه اصول تربیت اشتباه باشد یا با خشونت و بی تفاوتی ارایه شود ، کودک آن را نمی پذیرد . یک خانواده خوب باید بتواند تربیت و انضباط را به نحوه شایسته ای برقرار نماید .
در تربیت فرزندان مانند هر کار دیگر با مشکلاتی روبه رو خواهیم شد . اگر والدین از روش های صحیح تربیتی آگاه باشند ، باتمرین و به مرور زمان تجربه و مهارت آنان افزایش خواهد یافت ودرتربیت فرزندشان موفق تر خواهند بود.
۱) درکوتاه مدت انتظار پیشرفت زیادی نداشته باشید:
موارد زیادی وجود دارد که دوست دارید به فرزندان خود بیاموزید ولی هیچ رفتاری با یک بار آموختن به دست نمی آید کودکان نیز همیشه برای فرا گرفتن آمادگی ندارند . آموزش نیاز به وقت،حوصله و موقعیت شناسی دارد.اگر والدین در این کار صبر و پشتکار نداشته باشند، خسته می شوند یا از کوره در می روند، و احترام خود را نزد فرزندان از دست خواهند داد . در این صورت فرزندان به خواسته های آنها بی توجه خواهند شد و خود را موظف به انجام آنها نخواهند دانست . تربیت مسوولیتی یک روزه نیست، آرامش ، پایداری و مقاومت می خواهد.
۲) پیشرفت های کوچک را هم در نظر بگیرید:
کودکان و والدینی که از هر نظر کامل و بی عیب باشند وجود ندارند. فرزندان همیشه آن گونه که والدین توقع دارند عمل نمی کنند. مشکلات کودکان معمولا یک شبه حل نمی شود و تغییرات در کودکان و بالغین تدریجی ، آرام و مرحله به مرحله صورت می گیرد. برخی والدین وقتی در تغییر عادات و رفتارهای فرزندشان به مشکل برمی خورند ، به سرعت آشفته و نا امید می شوند و اعتماد به نفس خود را از دست می دهند . حال آنکه باید به پیشرفت های کوچک و تدریجی فرزندشان توجه نمایند زیرا کلید پیشرفت های بزرگ ، تشویق پیشرفت های کوچک است.
۳) در هر زمان تنها روی یک مشکل تمرکز کنید:
فرزند شما ممکن است مشکلات متعددی داشته باشد ولی اگر شما بخواهید همه موارد را با هم اصلاح کنید موفق نخواهید شد.برای موفقیت باید تنها یک مشکل را در نظر بگیرید و پس از حل آن به نوبت به مشکل دیگری بپردازید . هدف تان را با کلمات ساده ای که برای کودک قابل فهم باشد برایش توضیح دهید و به او بگویید در این مورد خاص دقیقاً چه انتظاری از او دارید سپس به پیشرفت های هرچند کوچک کودک در راه اصلاح رفتارش دقت نمایید و با واکنش های مثبت و تحسین آمیز به او بفهمانید که رفتارش مناسب و مورد پسند است .
۴) هرگز از تحسین کودک غافل نباشید:
تحسین کودک بسیار ارزشمند است.کودکان در هر سنی که باشند تمایل دارند والدین آنها را بپسندند و از آنها راضی باشند .کودک نمی داند کدام رفتار مناسب و کدام نامناسب است.او هر رفتاری را که با واکنش والدین روبه رو شود یا او را به هدف برساند مثبت تلقی کرده و تکرار خواهد کرد. تصور نکنید داشتن رفتار مناسب امری بدیهی و از وظایف فرزند شماست.این طرز تفکر باعث می شود پرتوقع شوید، نسبت به رفتارهای مناسب فرزندتان بی اعتنا شوید و تنها به رفتارهای نامناسب و منفی او توجه کنید. مسلما به جز رفتارهایی که شما را ناراحت می کند ، رفتارهای مناسب و مثبت زیادی نیز در فرزند شما وجود دارد. اگر با واکنشی تایید کننده به فرزندتان نشان دهید که ازکدام رفتارش راضی هستید ، کودک سعی می کند با تکرار آن رضایت بیشتر شما را به دست آورد . نشان دادن نارضایتی از رفتارهای نامناسب تنها زمانی موثر خواهد بود که قبل از آن فرزندتان را به دلیل رفتارهای مناسبش تشویق کرده باشید .
۵) اهداف را با شرایط کودک منطبق کنید:
اهداف خود را متناسب با سن، شخصیت، توانایی، رشد عقلی و شرایط محیطی فرزندتان تعیین نمایید .همه کودکان در یک سن خاص وارد مرحله مشابه نمی شوند و میزان آموزش پذیری آنها نیز به یک میزان نیست. با توجه به اینکه همه افراد یک جور نیستند و موقعیت ها نیز متفاوت است ، یک راه حل قطعی و مستقل برای هر مشکلی وجود ندارند .
۶) هماهنگ باشید:
موفقیت والدین در تغییر رفتارهای کودک نیازمند هماهنگی بین پدر و مادر است.پیش از هر اقدامی ، رفتارهایی را که می خواهید اصلاح کنید ، دقیقا مشخص کنید و برای رفع آن برنامه ای هماهنگ طراحی کنید . شما و همسرتان باید پیش از دست زدن به هر کاری در مورد کودک تان اتفاق نظر داشته باشید . وقتی تصمیم خود را گرفتید و روی برنامه اجرایی توافق کردید ، هماهنگ و یکسان عمل نمایید. پدر و مادری ایده آل
بسیاری از والدین در جست وجوی راه حلی هستند که نشان دهند چطور می توان والدین خوبی بود؛ اگرچه هر خانواده ای منحصر به فرد است و نمی توان پاسخ یکسانی یافت. به هر جهت می دانیم که رشد تربیتی کودک کار دشواری است و اغلب والدین تلاش می کنند تا در این راه بهترین باشند. روش برخورد والدین یکی از مهم ترین حیطه های تحقیقی در شاخه های علوم اجتماعی است و مطالعات بسیاری در دهه های گذشته توسط محققان انجام گرفته که صدها هزار خانواده را شامل می شود.
● حال چگونه می توان پدر و مادر خوبی بود؟
▪ باید بدانیم که به کودکی موفق می گویند که...
▪ مهربان و مؤدب باشد،
▪ دوستانه رفتار کند و حس همدردی داشته باشد.
▪ در قبال دیگران احساس مسئولیت می کند،
▪ درکارها مشارکت دارد،
▪ اخلاقی و منطقی عمل می کند.
▪ با شادی به زندگی می نگرد،
▪ دلسوز است و عاشق خانواده و زندگی کردن است.
▪ با هوش، بلند پرواز، مصمم، مطمئن، صبور و پایدار است.
▪ با هر شرایطی می تواند خود را سازگار کند و توانایی کنترل خویش و اعتماد به نفس را دارد.
▪ به سختی کار می کند تا اهداف بلند پروازانه اش را به دست آورد.
▪ توانایی به دست آوردن اهدافش را دارد.
● اصول پیشنهادی جهت پدر و مادر خوب بودن
▪ آگاه باشیم که پدر و مادر بودن نیاز به تلاش دارد:
هر روز درباره رفتارهایتان به عنوان یک والد، خوب فکر کنید.خودتان را به خاطر بیاورید که چگونه با فرزندتان رفتار کرده اید تا بر او اثر بگذارید و سعی کنید که از تجارب گذشته تان پند بگیرید و همان طور که مسئول هستید با یادگیری بهتر، رفتارتان را بهبود بخشید.
برای آن دسته از فعالیت هایتان که مرتبط با کودک شماست اولویت بیشتری قائل شوید:برای والدین شاغل، کار پر زحمت و چالش برانگیزی است. به هر جهت بایستی زمانتان را مدیریت کنید. کار کردن شما همچون راهی است که فرزندتان ابتدای آن راه قرار دارد و گاهی این بدان معناست که علایق و نیازهای شما، قربانی نیازهای فرزندتان شود.
▪ عاشق فرزندتان باشید اما نه خیلی زیاد :
چند بار در روز احساس عاطفه و گرمی را به کودکتان نشان دهید. به طور نمونه بارها او را بغل کنید و در آغوش خود بفشارید؛ اگر چه در فرهنگ های مختلف روش های گوناگونی وجود دارد. به یاد داشته باشید اگر فرزندتان کار اشتباهی انجام داد و قانونی را در خانواده نقض کرد، باید به او روش درست را تذکر دهید و به جای انتقاد از کودک از رفتار و کارش انتقاد کنید نه خود کودک را مورد انتقاد قرار دهید.
▪ قوانین ویژه خانوادگی وضع کنید :
در جامعه ما قوانینی وجود دارد که به فرزندتان کمک می کند تا در مدرسه و دنیای واقعی موفق عمل کند. به عنوان یک والد لازم است که قوانین خانوادگی وضع کنید تا فرزندتان یاد بگیرد که چطور خود را مطابق آن قوانین مدیریت کند. برای اینکه فرزند بهتری داشته باشید بایستی ۳سؤال در هر زمان برایتان روشن باشد :
فرزندم کجاست؟
با چه کسی است؟
و چه می کند؟
▪ بر قوانین خانوادگی وضع شده پافشاری کنید :
لازم است قوانین وضع شده روشن و ثابت باشند، در غیراین صورت فرزندتان گیج خواهد شد و نمی تواند به طور جدی به آنها عمل کند. قوانین خانوادگی را برای فرزندتان توضیح دهید و نشان دهید که اقتدارتان بیشتر منطقی است نه آنکه زور و قدرت بر آن حاکم است. طبق این روش، فرزندتان کمتر دچار چالش می شود. توجه کنید که پدر و مادر باید هر دو با هم فرزندشان را طبق قوانین یکسانی تربیت کنند، پس لازم است تا هر دو قوانین یکسانی وضع و به آن عمل کنند.
▪ درباره تصمیمی که می گیرید برای فرزندتان توضیح دهید:
با توجه به آنکه فرزندتان تجربه و علمی را که شما در زندگی استفاده می کنید ندارد، نیاز است به آنچه فکر می کنید و تصمیمی را که گرفته اید، با حوصله برای او توضیح دهید و لازم است که در همه مراحل مختلف رشد (درسنین مختلف) از روشی که برای او قابل فهم است استفاده کنید.
▪ از تنبیه کردن شدید و خشن اجتناب کنید :
براساس تحقیقات به عمل آمده در تمامی اشکال تنبیه هایی که والدین استفاده می کنند، تنبیه بدنی و جسمانی بیشترین عوارض جانبی را ایجاد می کند. بچه هایی که تنبیه بدنی بیشتری می شوند در برخورد با کودکان دیگر از خشونت بیشتری در حل مسائلشان استفاده می کنند و علت آن تقلید از والدینشان است.
▪ به فرزندتان احترام بگذارید :
بچه ها نسبت به دیگران همان رفتاری را خواهند داشت که والدینشان نسبت به آنان دارند. فکر کنید فرزندتان شخصی است همچون افراد دیگر که احتیاج دارد مورد احترام قرار گیرد؛ همان طور که شما نیز مورد احترام قرار می گیرید. با ادب با او صحبت کنید، به عقاید او احترام بگذارید، زمانی که او با شما صحبت می کند به دقت به حرف هایش گوش دهید و همانند یک دوست با او برخورد کنید.
▪ مستقل بودن را به کودکتان بیاموزید :
ترغیب کودک به مستقل بودن، اگر چه برای کودک آزادی عمل به وجود می آورد و در کنار آن محدودیت هایی نیز دارد ولی به کودکتان یاد می دهد که کنترل خویش را که یکی از کلید های موفقیت در زندگی است، در خودش تقویت کند. همواره به این نکته توجه کنید که استقلال، تمرد یا سرکشی نیست، پس تفاوت بین تمرد و مستقل بودن را برای فرزندتان توضیح دهید. قصه ی اردک خوش شانس
پدر برای دختر و پسرش کتاب می خواند .اسم کتاب اردک خوش شانس، خوش شانس، خوش شانس بود. قصه اینطوری بود که.... روزی یک اردک خوشگل و دوست داشتنی برای گردش بیرون رفت و خیلی زود یک گودال آب تمیز و دوست داشتنی پیدا کرد.
اوه، چه اردک خوش شانسی! اردک خوش شانس گفت: "کواک" اردک کوچک و دوست داشتنی، توی گودال کوچک و زیبا شیرجه رفت. اوه، چه اردک خوش شانس، خوش شانسی. اردک خوش شانس، خوش شانس گفت: "کواک" ، "کواک" اردک کوچک و دوست داشتنی، از توی چاله پز از آب قشنگ بیرون آمد و زیر نور آفتاب چرتی زد . اوه ، چه اردک خوش شانس ، خوش شانس ، خوش شانسی.
البته اردک خوش شانس خوش شانس خوش شانس طوری خر و پف می کرد که انگار می گفت : "کواک" ، "کواک" ، "کواک" دختر کوچولو که به قصه گوش می داد ، نفس عمیقی کشید و گفت: چه اردک بانمکی. شاید این قشنگترین چیزی باشد که من تا بحال دیده ام پسر کوچولو سرش را خاراند و گفت: اما توی این قصه همه چیز خیلی خوب و دوست داشتنی بود و این نمی تواند واقعیت داشته باشد .
من باید قصه را طوری تغییر دهم که کمتر جذاب و دوست داشتنی باشد او یک مداد و مقداری کاغذ برداشت و از اتاق بیرون رفت . مدتی بعد پسرک به اتاق آمد و گفت: آماده شد .من قصه بهتری نوشته ام بعد صدایش را صاف کرد و گفت: اسم این داستان ، اردک بدشانس، بد شانس بد شانس است اردک بانمکی یک چاله پر از گل پیدا کرد اوه ، چه اردک بد شانسی! اردک بد شانس گفت:
"کواک" اردک کوچولو و دوست داشتنی، توی گودال پر از گل شیرجه رفت. اوه ، چه اردک بد شانس ، بد شانسی. اردک بد شانس بد شانس گفت: "کواک" ، "کواک" اردک کوچک و دوست داشتنی، از توی چاله پر از گل بیرون آمد و زیر نور آفتاب چرتی زد . اوه ، چه اردک بد شانس ، بد شانس ، بد شانسی. اردک بد شانس بد شانس بد شانس گفت : "کواک" ، "کواک" ، "کواک"
قصه ی من تمام شد پسرک دفترچه اش را بست و پرسید: نظرتون چیه ؟ دخترک دماغش را خاراند و گفت: من از قصه ی اولی بیشتر خوشم آمد. پسر گفت: اما فکر می کنم قصه ای که من نوشتم بهتر است. پدر نظر شما چیه ؟ پدر به آنها گفت: هر دو خوب هستند البته هر کدام به نوعی . دخترک و پسرک گفتند : اوه پدر ، شما همیشه همین را می گوئید .
اگر فرزندتان ۶ سال دارد...
هر کودک ۶ ساله ای که اشکالات زیر را داشته باشد باید توسط پزشک متخصص اطفال از نظر اختلالات تکاملی مورد ارزیابی بیشتر قرار گیرد:
۱) با کودکان همسن و سال خود نمی تواند خوب ارتباط برقرار کند و معمولا در بازی کردن با آنها مشکل دارد.
۲) در خانه دوست دارد تنها بماند و تمایلی به شرکت در جمع سایر کودکان یا جمع بزرگ ترها ندارد.
۳) اگر از او پرسیده شود دوست داری مانند چه کسی باشی نمی تواند پاسخ بدهد.
۴) احساسات خودش را بروز نمی دهد. به عنوان نمونه خوشحال بودن یا نبودن او را نمی توان درک کرد. گوشه گیری دارد و کمتر حرف می زند.
۵) با حیوانات خشن است و از اذیت و آزاررساندن به آنها لذت می برد. به عنوان نمونه از له کردن دم گربه یا سنگ زدن به سگ خشنود می شود.
۶) از بازی کردن با آتش و آتش افروزی مسرور می شود و خطر آتش بازی را درک نمی کند.
۷) پیشرفت تحصیلی خوبی ندارد و معلم پیش دبستانی وی از اینکه همگام با سایر بچه های کلاس نیست نگران است.
۸) رفتار وی در مدرسه برای سایر بچه ها مزاحمت ایجاد می کند.
۹) اشتیاقی برای به مدرسه رفتن ندارد.
۱۰) سر کلاس نمی تواند آرام روی صندلی خود بنشیند و مداوم وول می خورد یا از سر جایش بدون اجازه معلم برمی خیزد و در کلاس راه می رود.
۱۱) سنش را نمی داند.
۱۲) در شبانه روز بیش از ۲ ساعت مقابل مانیتور کامپیوتر یا تلویزیون می نشیند.
۱۳) اگر از او پرسیده شود از چه چیزهایی خوشش می آید نمی تواند بگوید.
۱۴) صحبت های وی پیچیده و غیرقابل فهم است.
۱۵) کشیدن یک علامت + را نمی تواند تقلید کند و اگر به او بگوییم یک آدم نقاشی کن و هر چه می توانی آن را خوشگل تر بکش (نباید راهنمایی شوند)، تعداد اجزای بدن نقاشی ترسیم شده کمتر از ۸ قسمت است.
۱۶) اگر مقابل شما بایستد نمی تواند یک توپ پرت شده را با دو دست بگیرد.
کودکان این گروه سنی از تعریف و تشکر از ایشان در محیط مدرسه یا خانه لذت می برند. این گروه به تدریج قوانین اجتماعی مانند طرز عبور کردن از خیابان یا بستن کمربند ایمنی را یاد می گیرند ولی باید مکرر به آنها نکات ایمنی را یادآوری کرد. از زیاد خوردن شکلات باید احتراز کنند و نباید از آنها به عنوان جایزه برای انجام کارهای خوب استفاده کرد. سعی شود حداقل یک بار در روز یک وعده غذایی را با بقیه افراد خانواده با هم بخورند.
رعایت ساعت خواب شب منظم حتی در روزهای پنجشنبه تاکید می شود و معمولا نباید بعد از ساعت ۹ شب بخوابند. به سوالات درباره مسایل جنسی در حدی که می فهمند باید پاسخ داده شود و درباره قسمت های حساس بدن که کسی نباید به آنها دست بزند با آنها صحبت شود. اگر در انجام تکالیف مدرسه مشکلی وجود دارد، حتما باید کودک از نظر اختلالات یادگیری مورد ارزیابی قرار گیرد. از میهمانی و پارک رفتن با وی غفلت نکنید. اگر تلویزیون یا کامپیوتر در اتاق کودک است آن را خارج کنید و از کشیدن سیگار نزد وی جدا برحذر باشید. کارهای مربوط به خودش مانند جمع کردن کیف، کتاب و لباس های مدرسه را به وی واگذار و تاکید کنید. شعر کودکانه چوپان کوچک
چوپان کوچک
چوپان کوچک! نی بزن تا غصههایت کم شود
آواز غمگینی بخوان تا آسمان بیغم شود
چوپان کوچک! نی بزن شعری بخوان، شعری بخوان
تا دشت و کوه و باغ هم زیبا شوند و مهربان
غمهای خود را یک به یک در نی بریز، آهنگ کن
با نغمهء آهنگها دنیای خود را رنگ کن
چرا کودک ما به بلوغ زودرس می رسد؟
تحقیقات نشان داده در سالهای اخیر سن بلوغ در دختران و پسران ایرانی كاهش یافته، آیا باید نگران بود؟
بلوغ زودرس چیست؟ بلوغ طبیعی دورهای است که طی آن صفات ثانویه جنسی بهوجود میآیند و فرد توان باروری پیدا میکند. تغییرات فیزیکی در دوران بلوغ، نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم بلوغ غده هیپوتالاموس در دستگاه عصبی مرکزی، تحریک اعضای جنسی و ترشح هورمونهای جنسی است. اما بلوغ زودرس براساس تعریفهای اپیدمیولوژیك ظاهر شدن علائم بلوغ از نظر فیزیكی و هورمونی زیر 8 سال در دختران و زیر 9 سال در پسران است. این روزها با تغییری كه در ساختار زندگی شهری صورت گرفته و با توجه به پیشرفتهایی كه در زندگی اجتماعی بهوجود آمده بلوغ زودرس در دختران سفیدپوست زیر 7 سال و در سیاهپوستان زیر 6 سال تعریف شده است. این سن در مورد شروع بلوغ است چون همانطور كه میدانید بلوغ دورهای چند ساله دارد.
زود بزرگ شدن چه علائمی دارد؟ اولین علامت بلوغ در دختران برجستگی سینه و در پسران بزرگ شدن و تغییر سایز بیضههاست، بنابراین اگر دختری در ناحیه تناسلی و زیر بغل با رشد مو مواجه شد نباید اینطور قلمداد شود كه بالغ شده چون این حالت مقدمه بلوغ است. در دختران علائم ابتدا با بزرگ شدن سینهها ظاهر میشود و بعد از آن است كه نواحیای از بدن كه در آنها غدد جنسی وجود دارد رویش مو پیدا میكند. عادت ماهانه نیز در مرحله نهایی اتفاق میافتد. در پسران اولین علامت بزرگ شدن بیضه و سپس بلوغ دیگر اجزای اندام تناسلی است.
عوامل ایجادكننده بلوغ زودرس عوامل زیادی در شروع بلوغ اهمیت دارند ولی بیشتر بار این عوامل وابسته به ژنوم افراد است. در واقع این ژنتیك است كه تعیین میكند در چه سنی فرد وارد بلوغ شود اما چنین بهنظر میرسد که سایر عوامل نیز بر سن شروع و البته پیشرفت تکامل بلوغ تاثیرگذارند. تغذیه، وضعیت عمومی سلامت، موقعیت جغرافیایی و البته حالت روانی همگی میتوانند بر زمان شروع بلوغ اثر بگذارند. اینکه در بیشتر موارد نشانههای بلوغ در یک دختر تقریبا در همان زمانی که مادرش بلوغ را تجربه کرده ظاهر میشود، نشان میدهد ژنتیک بر زمان آغاز این پدیده اثر مستقیم دارد. این در واقع در ساختار بدن فرد تعیین شده است اما این تنها ژن نیست كه تعیینكننده است. برخی عوامل محیطی هم این ژن را میپرورانند، از جمله وزن، قد و تغذیه.
هورمون رشد تمام عوارض روانی بلوغ زودرس افرادی كه دچار بلوغ زودرس میشوند از نظر روانی دچار مشكلات زیادی خواهند شد. رشد اندامها و بروز علائم بلوغ در نوجوانان كمسن در مقایسه با سایر همسالان، باعث ایجاد اضطراب شدید در این كودكان و والدین آنها میشود.از سوی دیگر، دیده میشود در ارتباط والدین و فرزندان آنقدر رودبایستی وجود دارد كه افراد نمیتوانند مشكلاتشان را با آنها در میان بگذارند و این اضطراب مضاعفی را بر آنها تحمیل میكند. این در حالی است كه والدین باید انتظار چنین علائمی را داشته باشند و آن را پیگیری كنند و قبل از اینكه فرزندان این اطلاعات را از همكلاسیها و دوستان خود بهطور ناقص و نامفهوم دریافت كنند والدین با آنها ارتباط بگیرند و همه آنچه لازم است بدانند به شكل درست در اختیار آنها قرار دهند.
وزن؛ عاملی مهم در شروع بلوغ وزن یكی از عواملی است كه ورود بلوغ را باعث میشود. طبق آماری كه در ایران وجود دارد شروع بلوغ در دختران حدود 130سانتیمتر قد و متوسط وزن34-33 كیلوگرم و سن استخوانی حدود 9 سال را شامل میشود. این وزن یك علامت است كه با رسیدن فرد به آن میتوان انتظار بلوغ را داشت، هر چند الزامی وجود ندارد و ممكن است فردی با وزن 50 كیلوگرم هنوز به بلوغ نرسیده باشد اما زمان شروع عادت ماهانه دردخترانی که وزنشان بیش از 30 درصد وزن طبیعی آنهاست و نسبتا چاق هستند، زودتر از حد میانگین است. تاخیر در شروع دوره قاعدگی، در کودکان مبتلا به سوءتغذیه شدید هم شایع است. در كشورهای اروپایی با تغذیه مناسب هر 10 سال دوره عادت ماهانه 3 ماه زودتر اتفاق میافتد.
اضافه وزن در دختران، احتمال بلوغ زودرس را افزایش میدهد ولی این رابطه در پسران حالت عكس دارد و لاغری مفرط، باعث افزایش احتمال بلوغ زودرس میشود.
بلوغ زودرس گاهی خطر مرگ دارد! بلوغ زودرس در دختران شایعتر از پسران است اما معمولا علت پاتولوژیك ندارد. این در حالی است كه در پسران وقتی علائم بلوغ زودرس مشاهده میشود این نگرانی ایجاد میشود كه اتفاق بیمارگونهای در حال وقوع است. گاهی بلوغ در شرایطی آغاز میشود كه فرد دچار تومور مغزی است یا آنسفالی مغزی دارد. این آسیبهای مغزی باعث میشود تغییرات هورمونی كه آغازكننده بلوغ است زودتر ایجاد شود كه به آن بلوغ ثانویه یا مرضی میگویند. عفونتهای مغزی، ضربههای مغزی، تومور مغزی و مصرف داروهای استروژن و آندروژن قبل از بلوغ از مهمترین عوامل بیمارگونه بلوغ زودرس در پسران است و به همین دلیل بروز بلوغ زودرس در پسران باید جدی گرفته شود و هر چه زودتر بررسیهای لازم انجام شود.
وقتی والدین مقصرند! برخی ناهنجاریهای فكی و دندانی علل ژنتیك دارند. اگر كودك، اندازه فك را از یك والد و اندازه دندانها را از والد دیگر به ارث ببرد و این 2 با هم تناسب و سازگاری نداشته باشند، ممكن است دندانها فاصلهدار شوند یا فضای كافی برای تمام دندانها در قوس فكی وجود نداشته باشد و موجب شلوغی دندانها و نامرتبی آنها شود. جلو بودن و بزرگی فك پایین نیز یك مشكل ژنتیك و ارثی است كه در سابقه بیمار، اغلب پدرومادر یا بستگان نزدیك مشكلات مشابه دارند. كودكانی كه از مادرانی با پوسیدگیهای دندانی متعدد متولد میشوند، به پوسیدگیهای بیشتری در مراحل بعدی زندگی خود مبتلا میشوند.
در تمام این موارد میتوان با درمان به موقع از برخی مشكلات حاد و جراحیهای فك جلوگیری كرد.
بررسیهای تشخیصی كدام است؟ آنچه اهمیت دارد این است كه بلوغ زودرس اگر زود تشخیص و ردیابی شود، اشكالی در رشد ایجاد نمیكند. بررسیهای تشخیصی در این مورد بستگی به فرد دارد اما بهطور كلی هر كودكی كه زیر 6 سال علائم را نشان میدهد باید MRI، سیتیاسكن و آزمایشهای مختلف در مورد او انجام شود اما در سنین كمی بالاتر با معاینه و براساس شواهد بالینی بررسیهای لازم را انجام میدهد. اندازهگیری میزان هورمونهای بلوغ در این مورد بسیار كمككننده است و میتواند کمککننده هم باشد، چون هنگام بلوغ، مغز هورمون خاصی ترشح میكند كه هم در بدن دختر و هم در بدن پسر ترشح میشود اما تفاوت آن در محل اثر هورمونهاست. در مورد برخی والدین كه از هورمون رشد برای كودكشان استفاده میكنند باید گفت، این هورمون درصورتی باید استفاده شود كه کمبود هورمون رشد داشته باشد و در استفاده از آن تنها بهدلیل بلند قد شدن كودك باید دقت كرد.
آیا میتوان پیشگیری كرد؟ راهحل پیشگیری از بلوغ زودرس به تغذیه و توجه به رشد مناسب فرد بستگی دارد. والدین باید از چاقی مفرط فرزندانشان پیشگیری كنند و به هیچوجه مرغ و تخممرغ ماشینی و فراوردههای هورمونی را بهخصوص به دختران خود ندهند. آمپولهای تزریقی برای جلوگیری از بلوغ زودرس نیز بسیار مضر هستند، چون محور تخمدان به هیپوفیز را مختل میکند و تاثیر منفی در رشد واژن و رحم دارد و استفاده از آن به هیچ عنوان توصیه نمیشود. همانطور كه مصرف داروهایی كه ممكن است منجر به بلوغ زودرس شود نیز اصلا مناسب نیست. والدین باید مراقب باشند با دیدن علائم اولیه اگر لزومی به درمان بود حتما درصدد درمان برآیند.
والدین چه میتوانند بكنند؟ والدین باید با ایجاد رابطه صادقانه و دوستانه با دختر یا پسر مبتلای خود، برای او پیدایش این تغییرات را توضیح دهند و او را از مراقبتهای ضروری آگاه کنند. ارتباط والدین با معلمان فرزندشان بهمنظور برقراری ارتباط دوستانه آنان با بچههای همسن خود و جلوگیری از ایجاد مشکلات روانی در این زمینه بسیار اهمیت دارد. رعایت عوامل و شرایط فردی، خانوادگی و اجتماعی قابل کنترل (عوامل و شرایط ذکر شده در مورد علل بلوغ زودرس) بهمنظور تعدیل و کاستن از عوارض و پیامدهای بلوغ زودرس در زندگی حال و آینده این افراد نیز حائز اهمیت است. مراجعه به پزشک متخصص برای بررسی و درمان زودرس بلوغ برای پیشگیری از مشکلات استخوانبندی، رشد قدی و فیزیکی و انجام معاینهها و آزمایشهای مداوم یكی از وظایف مهم والدین در این موارد است.
پاسخ به کنجکاوی های جنسی کودکان
بسیاری از والدین گمان می کنند که آموزش مسایل جنسی را می توان در گفتگویی خلاصه کرد و ان را به بعد موکول می کنندو آن وقت «یکی از این روزها» پدر و مادر، کودک خود را که دارد به دوران بلوغ پا می گذارد، به کناری خواهد کشید و در خلوت «حقایق زندگی» را به او خواهد گفت. به پسرها در مورد خطرات ناشی از بیماری های مقاربتی هشدار داده خواهد شد و به دخترها، خطرات ناشی از بارداری، اما آموزش مسائل جنسی باید پیش از این شروع شود. تفاوت های جنسی کودکان تفاوت های جنسی را امری مسلم نمی دانند. تفاوت های جنسی راز مهمی برای آنان به حساب می آید و آنها ترس و توضیحاتی خیالی در مورد تفاوت های جنسی در ذهنشان پرورش می دهند. وقتی کودک در می یابد که بین پسرها و دخترها تفاوت های آناتومیکی وجود دارد، فرصت خوبی است برای تاکید روی تفاوت ها، نه کاستن از آن تفاوت ها، پیام ها در مورد تفاوت های جنسی باید آشکار و قطعی باشد تا از اغتشاش فکری کودک که ممکن است در شناخت هویت جنسی اش پیش آید، جلوگیری شود.
رفتار جنسی خود والدین: تربیت جنسی کودکان از طرز برخورد والدین با مسایل جنسی خودشان شروع می شود. آیا آنها بیزاری خاصی از ارتباط با جنس مخالف دارند، یا اینکه آنرا ارج می نهند؟ احساسات بر زبان نیامده والدین هر چه باشد، به کودکان انتقال خواهد یافت. به همین دلیل به سختی می توانیم به طور دقیق به والدین بگوییم که به سوالات جنسی کودکان چه پاسخی بدهند. در وهله نخست، اغتشاش فکری والدین در زمینه مسایل جنسی باید شناخته شود و نگرانی ها و شرمساری آنها نیز اصلاح پذیرد و اعتدال یابد.
شروع احساسات جنسی: از دیدگاه نظریه های روان شناسی از آغاز تولد، کودکان آماده احساس لذات جنسی هستند و از آغاز تولد، رفتارهای جنسی آنها وارد مرحله شکل گیری می شود. لذتی که کودک از جسم خود می برد. هر چند که شباهتی به لذت یک فرد بالغ ندارد، ولی در اصل لذت جنسی است. کودک به محض اینکه توانایی بدنی پیدا می کند، در جسم خود به اکتشاف می پردازد. دست های خود را به کار می اندازد و اعضای بدنش را لمس می کند، و وقتی کسی او را لمس می کند، غلغلک می دهد و نوازش می کند، لذت می برد. این لمس کردن ها و نوازش ها بخشی از آموزش جنسی کودک به حساب می آیند. از طریق همین هاست که کودک دریافت عشق و محبت را می آموزد.
زمانی به مادران هشدار می دادند که کودکانشان را نوازش نکنند و به بازی با آنها نپردازند، تا مبادا باعث تباه شدن اخلاق و رفتار آنها بشوند. با این وجود مادران فطرتاً می دانند که بازی نکردن با کودک است که اخلاق و رفتار او را تباه می کند. اکنون ما می دانیم که کودک به مقدار زیادی لمس کردن محبت آمیز و مراقبت با نوازش نیاز دارد. اما در انتخاب نقاطی برای نوازش باید دقت کنیم تا تحریک آمیز نباشد. وقتی کودک با خبر می شود که از دهانش لذت فوق العاده ای به دست می آورد، هر چیزی را که پیدا می کند به دهانش می برد. مکیدن، جویدن و گاز زدن چیزهایی که حتی غیرقابل خوردن هستند، لذات خوشایندی به همراه دارد. از این لذات دهانی نبایستی جلوگیری به عمل آورد، فقط باید تنظیمشان کرد. ما باید مراقب باشیم تا آنچه وارد دهان کودک می شود بهداشتی و تمیز باشد، برخی از کودکان تمام لذات را در خوردن کسب می کنند، برخی دیگر از آنها برای تکمیل این لذات به مکیدن نیاز دارند که کودک را باید در این مورد آزاد گذاشت.
وقتی کودک نیاز به مکیدن خود را برآورده نمی سازد، این نیازها از بین نمی روند، بلکه به صورت های منفور، ضعیف تر و یا قوی تر خودشان را نشان می دهند. نوزاد شاید مکیدن انگشتش را ادامه بدهد و کودک مکیدن مداد پاک کنش را، و یک فرد بالغ مکیدن سیگارش را. نوزادان شاید تمام اشیا را به دهان ببرند، کودکان شاید ناخن هایشان را بجوند و بزرگترها شاید از دهان خود برای زدن حرف های نیش دار و زننده استفاده کنند. همه اینها اشکال مختلف یک نوع فرآیند هستند.
وقتی کودک در می یابد که بین پسرها و دخترها تفاوت های آناتومیکی وجود دارد، فرصت خوبی است برای تاکید روی آنها تفاوت ها، نه کاستن از آنها تفاوت ها، پیام ها در مورد تفاوت های جنسی باید آشکار و قطعی باشد تا از آن اغتشاش فکری کودک که ممکن است در شناختن هویت جنسی اش پیش آید، جلوگیری شود. پاسخ به سئوالات کودک در مورد مسایل جنسی در پاسخ به سوالات کودکان در این زمینه، ما نباید وسوسه شویم که همه را یکجا تحویل کودک دهیم، یعنی نباید در زمان خیلی کوتاه، زیاد آموزش بدهیم. درعین حال که دلیلی وجود ندارد تا ما نتوانیم سوالات کودکان را صادقانه و بی پرده جواب بدهیم، نیازی هم نیست که برای جواب دادن به این قبیل سوالات، طب زایمان را هم به او آموزش دهیم. بلکه باید سعی نمود جواب ها را در یک یا دو جمله خلاصه کرد . سن مناسب برای آگاه کردن کودک از مسایل جنسی زمانی است که وی سوال بکند. وقتی پسر دو یا سه ساله ای به اندام های تناسلی خود اشاره می کند و با تعجب می پرسد: «این چیست؟» زمان مناسبی است که به او پاسخ دهیم و برای آن نام مشخص و بجایی بگذاریم. وقتی کودک با تعجب می پرسد که بچه از کجا می آید، ما نباید به او بگوییم که بچه از کیف آقا دکتر، از بیمارستان، از سوپرمارکت، از پستخانه، یا از لانه لک لک می آید. ما به او می گوییم: «بچه در جای مخصوصی توی شکم مادر رشد می کند و از آنجا بیرون می آید.» بسته به اینکه پرسش های بعدی کودک چه باشد شاید لازم شود و شاید هم لازم نشود که در این موقع به او بگوییم آنجا اسمش رحم است.
دو سوال هست که تقریبا همه کودکان زیر هفت سال را گیج می کند (یعنی کودکانی را که هنوز به مدرسه نمی روند). این دو سوال عبارتند از: 1- بچه چگونه خلق می شود؟ 2- بچه چگونه به دنیا می آید؟
توصیه می شود که تفسیر کودک از آفرینش و جای وطن نوزاد را بشنویم، و آنگاه تفسیر خودمان را ارائه دهیم.توضیح ما باید از واقعیت دور نباشد، اما لازم نیست که توضیح کاملی هم درباره یک ارتباط جنسی به او بدهیم: «وقتی پدر و مادر می خواهند که بچه ای داشته باشند، سلولی از بدن پدر به سلولی در بدن مادر می پیوندد، و آن وقت رشد بچه شروع می شود. وقتی بچه به اندازه کافی بزرگ شد از شکم مادر بیرون می آید».
سوال بعدی کودک شاید همان چیزی باشد که مایه وحشت والدین است: «سلول پدر چطور وارد بدن مادر می شود؟» باردیگر، ابتدا باید از کودک سوال کنیم که او این واقعه را چگونه تفسیر می کند. احتمالا با نظریه های جالب کودک مواجه خواهیم شد: بابا دانه را در شکم مادر می کارد، خانم دکتر دانه ای را با جراحی می کارد درون شکم مامان.
سوال بعدی که ممکن است از ذهن کودک خارج شود، این است که : «تو و بابا چه وقت قصد دارید بچه درست کنید؟»،برای این سوال برخلاف تصور ما، جوابی ساده کافی خواهد بود: «مادرها و پدرها به یکدیگر عشق می ورزند و می خواهند بچه ای داشته باشند تا به او هم عشق بورزند.» .
برخی از پسر بچه ها آرزو می کنند که پدرها هم می توانستند بچه دارشوند. آنها می پرسند : « چرا پدر بچه بدنیا نمی آورد ؟» درپاسخ به این سوال توضیح می دهیم که در بدن یک زن جایی به اسم رحم وجود دارد و بچه می تواند درآن رشد کند. بدن مردها آنرا ندارد. کودک خواهد پرسید :« چرا؟» درپاسخ خواهیم گفت :« برای اینکه بدن زن ها و مردها متفاوت آفریده شده است.» مطلوب است که به پسرها اطمینان بدهیم که بچه ها به یک پدرهم احتیاج دارند تا آنها را دوست بدارد.
بازی های مخفیانه جنسی چه ایرادی دارد؟ کودکان را نباید شرمسار یا سرزنش کرد. از طرفی دیگر، نباید پوزشی بی زحمت و یا بهانه ای غلط برای آنها فراهم کرد، مثلاً بهانه ای از این قبیل: «فکر نمی کنید هوا برای قدم زدن با بدن لخت خیلی سرد باشد؟»
اگر چه رفتار مورد پسندی انجام نشده بدون تهدید باید به طور آشکار به کودک گفت: «شما داشتید لباس های همدیگر را در می آوردید. این کار قدغن است، اگر تو سئوالی در این زمینه داری از ما سوال کن تا کمکت کنیم که بفهمی . اما نباید لباس های همدیگر را در آورید.» رفتار ملایم ما این امکان را فراهم می کند که بدون آسیب رساندن به کودک تجربیات جنسی او را محدود کنیم. و البته باید با نظارتی دقیق و غیر مستقیم رفتار های بعدی او را کنترل نماییم . لذا سن کنجکاوی های جنسی را که شاید به سنین قبل یا آغازین مدرسه بر میگردد ،باید شناخت و با بهانه های مختلف از تنها ماندن و وارسی های آنها به بدن یکدیگر جلوگیری نمود
پهن شدن سر نوزاد (علل و پيشگيري)
پهن شدن وضعيتي سر نوزاد در روزهاي اول زندگي به علت نوع خواباندن او، ممکن است رخ دهد يکي از علت هاي اين پهن شدن سر، خواباندن نوزاد به پشت است. در دهه 1990 ميلادي، يک بررسي بزرگ نشان داد که خواباندن نوزاد روي شکم، احتمال وقوع " نشانگان مرگ ناگهاني نوزاد" را بالا ميبرد. از آن هنگام به بعد به والدين توصيه شد که براي جلوگيري از اين عارضه، نوزادان را به روي شکم نخوابانند و به پشت بخوابانند. در نتيجه به موارد " پهن شدن وضعيتي سر نوزاد " افزوده شده است.
با توجه اين که ايمني نوزاد شما در صدر اولويت ها قرار دارد، شما بايد همچنان نوزادتان را به پشت بخوابانيد، هر چند که سر او به طور گذرا تغيير شکل پيدا کند.
وقتي کودک شما به اندازه کافي بزرگ شد که خودش روي شکم اش بچرخد، مي توانيد به او اجازه دهيد در اين وضعيت بماند اما حتي در اين موقع هم بايد او را در ابتدا به پشت بخوابانيد.
برخي از موارد اين نوع تغيير شکل جمجمه نوزاد نياز به درمان دارد. براي درمان از وسيله اي به نام " باند جمجمهاي " استفاده مي کنند که مانند يک کلاه خود کوچک روي سر نوزاد گذاشته مي شود اما در بسياري از نوزادان اين تغيير شکل سر با رشد بيشتر سر و متحرک شدن بيشتر نوزاد خود به خود برطرف مي شود.
يک علت ديگر شايع پهن شدن سر نوزاد خوابيدن او به يک طرف است. بسياري از نوزادن ترجيح مي دهند به يک طرف بخوابند:
* در برخي از نوزادان ممکن است علت اين امر، سفت بودن عضلات يک طرف گردن باشد و متخصص اطفال ممکن است ورزش هاي کششي گردن براي حل اين مشکل تجويز کند.
* در موارد ديگر، اين ترجيح نوزاد به گرداندن سر به يک طرف ممکن است به عوامل محيطي مربوط باشد. براي مثال، اغلب نوزادان به سمت صداي مادرشان بر مي گردند، بنابراين اگر گهواره نوزاد در کنار تخت تان است، مي توانيد نوزاد را از آن طرف گهواره بخوابانيد تا هنگامي که صداي شما را مي شنود، سرش را در جهت مخالف هم بگرداند.
* صرف زمان شيردادن نوزاد از سينه هم به پيشگيري از تغيير شکل سر نوزاد کمک مي کند.
خبر خوب اين است که اگر اين مشکل را زود تشخيص دهند، يعني هنگامي که سر نوزاد هنوز نرم و شکل پذير است، انجام اقدامات ساده اي مانند آن هايي که ذکر کرديم، در اغلب موراد موفقيت آميز است.
همچنين در مورد نگراني هاي خود با متخصص اطفال صحبت کنيد تا نوزاد را از لحاظ عوارض احتمالي زمينه ساز تغيير شکل سر او مورد بررسي قرار دهد.
از هويج و اسفناج در سوپ کودکان استفاده نكنيد!
يک متخصص تغذيه با تاكيد بر اين كه استفاده از مواد غذايي حاوي نيترات مانند هويج و اسفناج در سوپ کودکان توصيه نميشود، گفت: اين مواد طي باقي ماندن در سوپ به يک آنزيم خطرناک تبديل و موجب بروز مسموميت در کودکان ميشوند.
این متخصص تغذیه اثرات زيان بار نيترات به دو دسته مستقيم و غيرمستقيم قابل تقسيم است که اثر مستقيم آن در ترکيب با پروتئين و اسيدهاي آمينه باعث ايجاد نيتروزآمين شده که خود عامل ابتلا به سرطان است و اثر غيرمستقيم آن تبديل به نيتريت و بروز مسموميت ميشود.
وي افزود: وجود نيترات زياد در آب و غذا باعث افزايش نيتريت بزاق انسان و تخريب ويتامين A وC در بدن ميشود.
اين متخصص تغذيه با اشاره به مواد غذايي که موجب تجمع نيترات در بدن ميشوند، گفت: سبزيجاتي مانند هويج و اسفناج که خود حاوي نيترات هستند از اين جملهاند از اين رو بهتر است در سوپ کودکان استفاده نشوند.
دکتر تصريح کرد: نيترات موجود در اين سبزيجات طي ماندن در سوپ کودکان به نيتريت تبديل شده و اين نيتريت با هموگلوبين خون نوزاد ترکيب و باعث توليد نوعي آنزيم خطرناک در بدن کودکان و ابتلاي آنها به مسموميت ميشود.
ایشان اظهار كرد: استفاده از آب فاضلاب در آبياري کشتزارها، استفاده از کودهاي شيميايي که به طور معمول در کشور ما مصرف آن رايج است و همچنين رشد گياه در خاکهايي که فاقد عنصر موليبدن باشد از علل تجمع نيترات در گياهان است.
نشست فاضلابهاي شهري و انساني به سفرههاي آب زيرزميني و استفاده از آبهاي آلوده به منظور استفاده انساني نيز ميتواند موجب افزايش ورود نيتراب به آب شرب مردم شود
هيجان كودك براي ورود خواهر يا برادر كوچكتر
نوزاد دوم در راه است چند وقت ديگر دوباره مادر ميشويد و به اصطلاح فرزند دوم شما به اين دنيا پا خواهد گذاشت. كنار آمدن و آمادهسازي فرزند بزرگتر براي ورود نوزاد تازه، مشكلي جدي براي مادران به شمار ميرود. بايد بدانيد كودكتان به فرصت نياز دارد و البته شما هم بايد صبور باشيد.
دلایل داشتن یا نداشتن فرزند دوم !
چه دلایلی برای داشتن یا نداشتن فرزند دوم دارید؟ خیلی از مادرهایی که کودکشان در سنین بین 2 تا 5 سالگی به سر میبرد، به موضوع فرزند دوم فکر میکنند. حتی اگر تکلیفتان را با خودتان کاملا هم روشن کرده باشید، ممکن است در مورد بعضی از دلایل هنوز تردید داشته باشید. دلایلی که برای داشتن یا نداشتن فرزند دوم در این دو صفحه گفته شده، میتواند به شما نشان بدهد که به کدام دلایل باید جدیتر فکر کنید و کدامهایشان بهانههای نادرستی هستند.
میترسم دومی را مثل اولی دوست نداشته باشم
درست فکر میکنید! شما هیچ وقت دو فرزندتان را «مثل هم» دوست نخواهید داشت، اما این به معنای بیشتر دوست داشتن یکی نیست. همه مادرها با گذشت چند سال به قدری عاشق فرزندشان میشوند که نمیتوانند باور کنند میشود موجود دیگری را هم این قدر دوست داشت. مادر 2 کودک 4 و یك ساله میگوید: «وقتی پسر اولم دنیا آمد، از همان لحظه تولد، احساس کردم یک عشق جادویی بین من و او برقرار است؛ اما این اتفاق در مورد پسر دومم نیفتاد. آن موقع فکر میکردم بدترین مادر دنیا هستم، اما بعدها فهمیدم هیچ چیز بین کودک اول و دوم شبیه هم نیست. پسر کوچکترم به سرعت خودش را توی دلم جا کرد و حالا من نمیتوانم زندگیام را بدون او تصور کنم.»
تفاوت روحیه کودک اول و دوم و فرضیات ذهنی شما در مورد مادری که بر اساس خاطراتتان با کودک اول ساخته شده، میتواند به این موضوع دامن بزند و در دوران بارداری و ماههای اول نوزادی کودک دوم حالتان را بگیرد! زود افسرده نشوید. کافی است به خودتان زمان بدهید تا ببینید عشق چطور معجزه میکند.
البته ممکن است برعکس این اتفاق هم رخ بدهد. یک مادر دیگر میگوید: «وقتی فرزند دومم به دنیا آمد، من چنان غرق رابطه با او شدم که پسر بزرگترم را کلا به پدرش واگذار کردم. این چند ماه از طرفی موجب شد رابطه پسرم با پدرش بهتر شود و از طرفی هم به من اجازه داد تا کودک کوچکم را به خوبی بشناسم. به مرور هر کدام از آنها جایگاه خودشان را در زندگی من پیدا کردند و حالا رابطهام با هر دو عادی است.» در هر دو حالت، با گذشت چند ماه دیگر یادتان نخواهد آمد که دوست داشتن تنها یکی از آنها چطور بوده است!
میخواهم تمام امکانات و توجهام را به یک کودک اختصاص بدهم
ممکن است شما از نظر اقتصادی در مضیقه باشید یا هر دو به صورت تمام وقت شاغل باشید و واقعا فرصت و هزینه رسیدگی به یک کودک را هم به زحمت فراهم کرده باشید. در این صورت میتوانید در مورد این موضوع جدیتر فکر کنید. اما اگر یک خانواده معمولی هستید، در مورد این موضوع سخت نگیرید. بزرگ کردن فرزند دوم به مراتب آسانتر از فرزند اول است.
تجربه شما، هزینههایی که قبلا صورت گرفته (مثل تجهیز اتاق کودک) و حتی روحیه خودتان که حالا سهلگیرتر شدهاید و برای هر چیزی تا سرحد مرگ مضطرب نمیشوید، به شما کمک میکند که راحتتر کودک دوم را بزرگ کنید. ضمن این که کودک بعد از گذر از دوران نوزادی و شیرخواری و در حدود 18 ماهگی میتواند به کودک بزرگتر ملحق شود و ساعتهای زیادی را با همدیگر پر کنند. علاوه بر اینها شما نمیتوانید «همه چیز» را به کودکتان بدهید. عاطفه خواهر و برادری، رقابت، اشتراک، مالکیت و یک همبازی با ویژگیهای مشترک تربیتی چیزهایی هستند که شما حتی اگر تمام وقت و هزینهتان را هم صرف کودکتان کنید، نمیتوانید به او بدهید. شما حداکثر میتوانید یک مادر و پدر عالی باشید، اما نمیتوانید جای خواهر یا برادر را برای او بگیرید.
توان جسمی یا روانی برای بزرگ کردن یک کودک دیگر را ندارم
این را خودتان باید تشخیص بدهید. بارداری دوم، یک زایمان دیگر و دوره شیردهی مجدد میتواند تمام آسیبهای جسمی کودک اول را شدیدتر کند. به خصوص اگر فاصله سنی بین کودکان کم باشد (کمتر از 3 سال) ممکن است دچار عوارض جبرانناپذیری مثل آسیب به دندانها و استخوانها، افتادگی در نواحی زیر شکم و حتی تغییر فرم اندام شوید. تنها راه پیشگیری از این مشکلات، رعایت یک فاصله سنی مناسب با توجه به نظر پزشک متخصص و رعایت رژیم مناسب غذایی و ورزشی در فاصله تولد بین 2 کودک و بعد از هر زایمان است.
توان روانی و قدرت اعصاب شما هم عامل مهمی است. کودک دوم، به معنای دو برابر شدن مشکلات نیست، بلکه همه مسائل چند برابر میشوند. بعضی از مادرهایی که تا پیش از تولد فرزند دوم، خونسرد و آرام بودهاند، اعتراف میکنند که در چند ماه اول تولد فرزند دومشان برخوردهای عصبی و نامتعادلی با کودک اولشان داشتهاند که برای خودشان هم عجیب بوده. بیخوابی، شیردهی، ضعف ناشی از بارداری و زایمان و رسیدگی شبانهروزی به شیرخوار میتواند تا مدتها برنامه زندگی شما را از روال معمولی خود خارج کند. بنابراین پیش از تصمیم به بارداری مجدد، باید به این مسائل آگاه شوید و با پیشبینی همه شرایط، فاصله سنی مناسب را بین دو فرزند در نظر بگیرید.
میخواهم کودک اولم همبازی داشته باشد
اگر به این دلیل به فکر فرزند دوم هستید، جدا در تصمیمتان تجدید نظر کنید. نوزاد کوچک شما تا حدود 2 سالگی، فقط میتواند ناظر برادر یا خواهر بزرگترش باشد و حتی ممکن است بیشتر «مزاحم» او باشد تا همبازیاش. به خصوص اگر فاصله سنی کودکان بیشتر از 5 سال باشد، عملا نمیتوانید روی فرزند دوم به عنوان همبازی حساب کنید، چون تا رسیدن او به 2 سالگی، فرزند اولتان وارد محیط مدرسه شده و از بازیهای کودکانه دور شده. از همه مهمتر این که کودک دیگر، یک شخصیت واقعی است؛ اسباببازی کودک اول نیست و شما اجازه ندارید وجود او را تنها به خاطر کودک اول بخواهید. برای همبازی کودکتان میتوانید روی مهدکودک حساب کنید.
میخواهم یک خانواده گسترده داشته باشم
این دلیل، بیشتر از انتخاب داشتن یا نداشتن فرزند دوم، به سبک زندگی شما مربوط میشود. همان قدر که داشتن یک فرزند میتواند سبک زندگی شما را عوض کند و شما را از یک زوج جوان آزاد به یک مادر و پدر پرمسئولیت تبدیل کند، فرزند دوم میتواند شما را به یک خانواده شلوغ و پرمسئله تبدیل کند. در اغلب کشورهای پیشرفته، اصل خانواده با حداقل 4 نفر تعریف میشود و ترکیب یک زوج و یک کودک چندان هم خانواده به حساب نمیآید. با این حساب فکر کردن به فرزند دوم برای گسترده کردن خانواده یک دلیل خوب است که باید پیش از آن خودتان را برای این نوع زندگی آماده کرده باشید.
میخواهم سهم عشق را در زندگیام بیشتر کنم
یک دلیل رمانتیک و زیبا برای داشتن یک فرزند دیگر همین است که اگر زیرساختهای آن در خانواده و در درون شما مهیا باشد، بسیار عالی است. یادتان باشد، کودک دوم، یک کپی از کودک اولتان نیست. سعی کنید سختیها و مشکلات ماههای اول تولد فرزندتان را به یاد بیاورید. به خصوص اگر کودک اول شما حالا بزرگ و مستقل شده، ممکن است با تولد فرزند دوم از حجم مشکلات روزهای اول شوکه شوید. اگر فرزند اول شما دوران نوزادی آرامی داشته، خوب میخوابیده، بیقراری نمیکرده و خوشغذا بوده، ممکن است کودک دومتان با خصوصیاتی متفاوت شما را غافلگیر کند. پیش از تصمیمگیری در مورد فرزند دوم این موضوعات را مد نظر قرار بدهید.
تولد فرزند دوم چه تاثیری بر خانواده دارد؟
تولد فرزند دوم تاثیرات زیادی بر کل خانواده بویژه فرزند اول دارد. مخصوصا در ماه های اول پس از تولد فرزند دوم ، که شما شدیدا درگیر شیر دادن، عوض کردن پوشک، کوهی از لباسهایی که باید شسته شوند ، مهمانان و شبهای بی خوابی هستید،خیلی زود از توجه به فرزند بزرگتر غافل می شوید.
تحقیقات زیادی درباره جایگاه فرزندان در خانواده و تاثیر خواهران و برادران بر یکدیگر انجام شده است. یکی از محققان در این باره می گوید: « فرزند اول مدتی تنها فرزند خانواده بوده است و در آن مدت تمام توجه والدین را به خود اختصاص می داده است. با تولد فرزند دوم، این حالتی که طبیعی بنظر می رسیده، ناگهان از بین می رود.
اغلب تولد فرزند دوم هنگامی که او خردسال است ، یعنی زمانی که او شروع به مخالفت با والدین می کند، رخ می دهد. او در جواب همه چیز نه می شنود در حالی که نوزاد فقط مورد مهر و محبت و نوازش قرار می گیرد. این می تواند فرزند اول را شدیدا دچار ترس بکند. او از خود می پرسد: آیا کار اشتباهی کرده ام ؟ آیا پدر و مادرم دیگر مرا دوست ندارند؟ »
شما نمی توانیداز همه واکنشهای منفی او جلوگیری کنید. ولی تا آنجایی که امکان دارد می توانید فرزند اولتان را برای تولد دومی آماده کنید :
- سعی کنید به هر دو توجه کنید . بگذارید فرزند اولتان هم وقتی دومی را شیر می دهید، در تختان جای بگیرد.
- مراقب باشید که مهمانان فقط به نوزاد توجه نکنند و برای اولی نیز هدیه ایی همراه بیاورند.
این موارد ساده سبب می شود که فرزند اولتان بداند که او نیز هنوز دوست داشتنی است و هر کس در خانواده جای خود را دارد. پدر نقش مهمی در این زمینه می تواند بازی کند. پدر می تواند فرزند اول را خوب سرگرم کند. ممکن است مادر در این شرایط (بر اثر خستگی) سختگیر و متوقع بشود ولی پدر می تواند تعادل را برقرار کند.
جایگاه فرزندان در خانواده جایگاه فرزندان در خانواده در ساخت شخصیت بچه ها در آینده بی نهایت مهم است. مشحص گردیده که فرزندان اول برای رضایت خاطر والدین، اغلب طبق خواسته آنها زندگی می کنند. این امر ناشی از ترسی است که آنها در زمان کودکی در هنگام تولد فرزند دوم احساس کرده اند. در آینده نیر آنان همچنان به مقررات خانوادگی پایبند می مانند. امری که در فرزندان بعدی کمتر دیده می شود. چون آنان هیچگاه از سوی بچه های بعدی مورد تهدید فرار نگرفته اند و همواره بچه یا بچه هایی در اطرافشان بوده است. از این رو آنها نسبت به بچه های اول نگرانی کمتری دارند و به تایید رفتارشان توسط والدین اهمیت کمتری می دهند.
تنظیم روابط فرزندان در هنگام ورود نوزاد و فرزند دوم، مشکلاتی برای فرزند اول به وجود خواهد آمد که از دست والدین خارج است اما با دانستن و آگاهی نسبت به این واکنشها میتوان آنها را به موقع شناخت و برخورد مناسب را جهت کاهش واکنشهای کودک اول به کار برد.
کودکان در مقابل ورود نوزاد جدید واکنشهای متفاوتی نشان میدهند. مشکلات شایع کودکان عبارتند از:
. لجبازی
· قشقرق به پا کردن
· تحریک پذیری
· رفتار خشن با شیرخوار مانند محکم بغل کردن، ضربه زدن، نیشگون گرفتن، گاز گرفتن و…
· چسبندگی به مادر و اضطراب جدایی
· مشکلات مربوط به توالت رفتن (خیس کردن شبانه یا روزانه، کنترل نکردن مدفوع)
· مشکلات خواب
· مشکلات مربوط به غذا خوردن
· رفتارهای بچهگانه مانند درخواست پستانک و شیشه آماده باشید
خودتان را برای واکنشهای کودک آماده کنید. اگر کودک با مشکلات توالت رفتن مواجه شده است و یا… او را سرزنش و یا تنبیه نکنید. به جای آن هنگام انجام رفتار مناسب او را تشویق کنید و مدت زمان بیشتری را با او بگذرانید.
اگر او میگوید "نوزاد جدید را دوست ندارم” به او نگویید این احساس بد است بلکه به او اجازه ابراز احساس خود را حتی مخفی بدهید. با او مجادله نکنید و با نامطلوب بودن حضور یک نوزاد جدید در جمع خانوادگی در بعضی مواقع موافقت کنید و مواظب باشید به کودک احساس گناه و یا تقصیر از احساسات منفیاش را القا نکنید.
اگر کودک بیش از ۳۰ دقیقه آرام مانده است به کنار او بروید. اگر دراز کشیده و زمان خوابیدن نیست او را تنها نگذاشته و با او باشید و برای تشویق کردن او از قبل برنامهریزی کنید.
نظم و انظباط را برقرار کنید عقیده خود را نسبت به داشتن انظباط در کودک مشخص کنید و پیش از آنکه نوزاد جدید به دنیا آید اجرای قوانین و مقررات را در خانه شروع کنید. هنگام مشاهده رفتار نامناسب سریع عکسالعمل نشان دهید. با کودک خود بحث نکنید و غر نزنید بلکه عمل کنید. کودک شما باید بداند که چه رفتاری از نظر والدینش مطلوب و موردانتظار است. پدر و مادر باید در تربیت کودک با یکدیگر هماهنگ باشند.
بدرفتاریهای جدی مانند صدمه زدن به نوزاد باید سریع پاسخ داده شود. کودک باید بفهمد که صدمه زدن به نوزاد قابل قبول نیست و با انظباط خاصی با او برخورد میشود.
باید نادیده گرفت بعضی از رفتارها مانند کودکانه صحبت کردن را نادیده بگیرید. هنگام انجام رفتارهای بچهگانه با کودک صحبت نکرده و به او نگاه نکنید. در این زمان از اتاق خارج شده یا مشغول کار شخصی خود شوید. زمانی که رفتار کودکتان مطلوب است او را تشویق کرده و به او توجه کنید.
درصورتیکه با رعایت این نکات هنوز با کودک خود درباره فرزند جدید مشکل دارید، بهتر است از مشاوره روانپزشک کودک یا روانشناس کودک استفاده کنید.
مدت زمانی را در طول روز به کودک اختصاص دهید و سعی کنید حتی یک یا دو دقیقه با او تنها باشید. از او نظرخواهی کرده و اجازه دهید برای خودش تصمیم بگیرد.
بازی کودک با نوزاد زمانی که شیرخوار خواب است و کودک به آرامی بازی میکند او را تشویق کنید. احساس خود را به کودک نشان دهید و به او بگویید دوستش دارید تا او نیز احساسات خود را برای شما بیان کند. به کودک اجازه دهید نوزاد را در آغوش گیرد. واکنشهای نوزاد را برای کودک توصیف کنید. برای مثال "او دوست دارد تو به آرامی با او رفتار کنید” این توضیحات موجب بهتر شدن روابط میان آنها و لذت بردن از همدیگر خواهد شد.
شیردهی نوزاد و کودک اول هنگام شیر دادن نوزاد پاسخ به رفتارهای کودک بزرگتر دشوار است. پیش از برنامه شیردهی کودک را سرگرم کنید. از اسباب بازیهای مخصوص برای سرگرم کردن کودک استفاده کنید. به او نوشیدنی و یا یک غذای ساده بدهید. در صورت وجود رفتار مطلوب در حین شیردهی او را تشویق کنید. برخی کودکان تمایل به دیدن نوزاد در هنگام شیردهی و یا در کار مادر بودن را دارند. کودک را نیز از یک طرف دیگر در آغوش بگیرید و یا دستتان را به دور گردن یا کمر او حلقه کنید. برخی از کودکان تمایل به تقلید از رفتار مادر دارند و عروسک یا خرس خود را شیر میدهند.
توصیه های مهم :
۱) کودک را برای ورود نوزاد جدید آماده کنید.
۲) تغییرات لازم را پیش از ورود نوزاد جدید در خانه شروع کنید.
۳) خودتان را برای واکنشهای متفاوت کودک آماده کنید.
۴) در نگهداری شیرخوار جدید کودک را با خودتان همراه سازید.
۵) هر روز زمان خاصی را با کودکتان بگذرانید.
۶) کودک را از اینکه با خواهر یا برادر کوچکش با مهربانی رفتار میکند، تحسین کنید.
۷) احساسات کودک را بپذیرید.
نکاتی که قبل از تولد فرزند دوم باید به آن توجه داشت
تولد فرزند دوم، باب تازهای در زندگی والدین میگشاید. باید بدانیم این موضوع، بر زندگی فرزند اول هم بیتاثیر نیست. روانشناسان بر این باورند که قبل از ورود فرزند دوم، در رابطه با فرزند نخست باید به نکات مهمی توجه کرد.
قدم نو رسیده را از پیش اعلام کنید اگر فرزند ما نوپاست و درک زیادی از زمان ندارد، میتوانیم خبر ورود خواهر یا برادرش را اندکی مانده به تولد، به او بدهیم. به او میگوییم که فرزند دیگری به این دنیا میآید تا تو را از تنهایی بیرون آورد. اگر فرزند اول، بزرگتر است، از ماههای اولیه حاملگی میتوان او را در جریان گذاشت و برایش توضیح داد که خانواده، از چهار یا پنج عضو تشکیل میشود؛ مادر، پدر، خواهر یا برادر. از مزایا و خوبیهای داشتن او برایش صحبت کنیم؛ مثلا با هم بازی کردن، به پارک و گردش رفتن و... برایش توضیح دهید که مدتی طول میکشد تا نوزاد بتواند همبازیش شود. گریهها و خوابیدنهای طولانیمدت و ناتوانیهای او را تعریف کنید. عکسهای نوزادی فرزند اول را نشانش دهید و بگویید که تو هم زمانی، اینطور بودهای. کارها را بهموقع انجام دهید. اگر فرزند اول، هنوز در اتاق شما میخوابد، زمان جداسازی او، لحظه تولد فرزند دوم نیست. شما باید قبل از تولد نوزاد، کارهای از قبیل جدا کردن اتاق خواب و تختخواب و رفتن به مهدکودک را انجام داده باشید. نباید این ذهنیت را که عامل این تغییرات، فرزند دوم است، برای اولی ایجاد کرد. کودک را با خود همراه کنید. او را برای انتخاب تخت و کمد و سایر وسایل مورد احتیاج نوزاد، به خرید ببرید. اجازه دهید یک لباس را به سلیقه خود برای نوزاد بخرد و آن را به همه نشان دهید. نقش پدر را فراموش نکنید. تحمل دوران حاملگی، استرس و کارهای مربوط به نوزاد در راه، فشار زیادی را به مادر وارد میکند که میتواند به کیفیت رابطه مادر و فرزند اول، خدشه وارد کند. پدر، با حضور پررنگتر خود و همکاری بیشتر و توجه کردن به فرزند اول، میتواند کمبود به وجود آمده را جبران کند. او را در جریان امور بگذارید. وقتی زمان زایمان نزدیک شد، بگویید که کی به بیمارستان میروید و کی بازمیگردید. برایش توضیح دهید که در زمان نبودتان، نزد چه کسی خواهد ماند و چه کسی از او مراقبت خواهد کرد. حتما موقع رفتن، با او خداحافظی کنید و اگر خواب بود، برایش یک نامه بنویسید. اغلب والدین فکر میکنند نوع پذیرش فرزند دوم از طرف فرزند نخست، به ذات او مربوط میشود، اما تقریبا تمام بچههای خردسال، به تولد فرزند جدید در خانواده، واکنش منفی نشان میدهند. واکنشهای منفی فرزند اول، معمولا در مدت چهار ماه کاهش مییابد و تا یک سال نیز بر طرف میشود. نوع مدیریت شما دراینباره، بسیار مهم خواهد بود.
با لجبازی کودکم چگونه برخورد کنم؟
پدر و مادر شدن به غیر از احساس شادمانی، دردسرهای فراوانی نیز به دنبال دارد. درست مانند این است که یک قرارداد بیست و چند ساله امضا کرده باشید. آرزوهای ضد و نقیض زیادی هستند که در سرتاسر دوران کودکی وجود دارند و حتی به سالهای نوجوانی هم کشیده میشوند.
والدین صبر داشته باشند
کودکان با ذهنیتی مختص خودشان متولد میشوند. بعضی از کودکان نسبت به سایرین لجبازتر هستند. همه کودکان گاهی لجبازی میکنند و این رفتار میتواند علل گوناگونی داشته باشد. علت لجبازی میتواند ترسهای غیرمنطقی یا مقاومت در برابر تغییر باشد. لجبازی کودکان گاهی موجب شرمندگی شما میشود. در چنین مواقعی واکنش والدین خشم و عصبانیت است؛ چرا که احساس میکنند رفتار کودک در تقابل با قدرت و اختیار آنهاست. با این وجود پدرها و مادرها نمیدانند که خشم آنها فقط به آتش لجبازی بیشتر کودک دامن میزند.
در اینگونه مواقع، والدین باید صبور باشند. در وهله اول باید ریشه لجبازی کودک را کشف کنند. باید آرام و خونسرد و با دانش و درک کافی فکر کنند تا این موقعیتها را به لحظاتی مسرتبخش بدل كنند. آنها باید بینش خود را بر اساس رفتار کودک تنظیم کرده و آرامش و خونسردی را پیشه كنند.
نکاتی که میتوانند کارساز باشند
لجبازی را یک ویژگی منفی ندانید بلکه به آن با دید مثبت نگاه کنید.
لجبازی کودک میتواند نشانه این باشد که او به فکر خودش است و میتواند قاطعانه افکار و عقاید خود را به زبان آورد.
اگر موضوع چندان جدی نیست، هیچ ضرری ندارد که با کودک خود مذاکره کنید و به توافق برسید.
بیش از حد واکنش نشان ندهید. دیدگاه خود را به آرامی برای کودک شرح دهید.
گاهی اوقات بهترین روش مقابله با بیادبی کودک، این است که در این باره با او گفتگو کنید. زمانی با او حرف بزنید که هر دو آرام شده باشید.
مشکل را شناسایی کنید
مشکل را شناسایی کنید و به کمک خود کودک، دنبال راه حل بگردید. به این ترتیب او دیگر شما را دشمن خود نمیداند.
اگر از کودک خواستید کاری را انجام دهد، برای پیشگیری از مشاجره مزاحم کار او نشوید.
رفتار محترمانهای نسبت به کودک داشته باشید. به او احترام بگذارید. روشهای تربیتی ما بزرگترها، احترام ناشی از ترس کودک را به همراه دارد.
وقتی از کودک میخواهید کاری را انجام دهد، قاطع باشید. شما که نمیخواهید در حقتان لطف کند. همچنین عواقب نافرمانی را به او متذکر شوید.
یکی از بهترین روشهای احترام گذاشتن به کودک، این است که در روشهای انضباطی خود مهربان و قاطع باشید. مهربانی، نشانه احترام شما به کودک و قاطعیت، نشانه احترام شما برای کاری است که باید انجام شود.
از کودک درخواست منطقی کنید
یادتان باشد درخواستهای شما از کودک باید منطقی باشند.
فراموش نکنید وقتی کودک همکاری میکند و رفتار خوبی از خود نشان میدهد، او را تشویق کنید. کودکان لجباز احساس میکنند، یکی باید برنده شود و دیگری باید ببازد. برای چنین موقعیتی، طرز فکر برنده- برنده، بهترین راهحل است. به نیازها و خواستههای کودک پاسخ دهید. به او بگویید که پدر و مادر هم میخواهند برنده باشند و آیا راهحلی را سراغ دارد که به نفع شما و خودش باشد؟
وقتی پدر و مادر احساس میکنند اوضاع وخیم شده است، باید به دنبال روشهای درمانی باشند. قرار نیست به رفتار بد کودک پاداش بدهید بلکه باید در رابطه خودتان با او تجدید نظر کنید. دنیا را از دریچه چشمان کودک خود ببینید.
علاوه بر نکات فوق، باید یادتان باشد که صبر بسیار مهم است. اگر صبر و تحمل خود را از دست بدهید، نمیتوانید کودک لجباز خود را کنترل کنید.
فرزندانمان را مستقل بار بیاوریم
پدرومادر باید بزرگ ترین کمان دنیا باشند و بچه ها را به بزرگ ترین تیر دنیا تبدیل و در زمان مناسب شلیکشان کنند تا به آنها استقلال ببخشند. متاسفانه خیلی از خانواده ها به بهانه حمایت و در پناه گرفتن فرزندان، جامعه را برای آنها به قفس یا زندان تبدیل می کنند. نمی دانم چرا خانواده ها تا این حد از فرزندانشان حمایت می کنند...
بچه های این زمانه اگر زمین هم بخورند، یکی فورا دست آنها را می گیرد و خاک را از لباسشان می تکاند ولی بچگی در نسل ما اینگونه نبود. ما حق تجربه کردن را از بچه های خود می گیریم درصورتی که حق و اجازه این کار را نداریم. ما این حق را از آنها می گیریم و به این کارمان افتخار می کنیم. جامعه به پدر و مادرهایی که ازخودگذشتگی می کنند مدال می دهد؛ این معیار را بارها در سریال های تلویزیونی و در واقعیت جامعه درک کرده ایم. به این کار خود افتخار می کنیم اما در قبال آن از بچه هایمان «توقع» داریم. مدام به آنها می گوییم به خاطر تو فلان کار را کردم، به خاطر تو به خودم سختی دادم و...
من هرگز چنین رفتاری با بچه هایم نداشته ام و اصلا نمی گذارم هیچ کس این رفتار را با من داشته باشد. هرکس هم بگوید کاری را به خاطر من انجام داده، در لحظه از او تقاضا می کنم چنین کاری نکند. هر لطفی، توقع می آورد و این اصلا درست نیست. ما باید به آزادی افراد احترام بگذاریم. «اوشو» می گوید: «عشق ریشه در آزادی دارد» پس نمی توان به بهانه عشق و دوست داشتن، آزادی کسی را سلب کرد ولی بیشتر پدرومادرها این کار را انجام می دهند. آنها همه عمر فرزندانشان را زیر چتر حمایتی خود می گیرند و در مقابل توقع دارند در دانشگاه رشته مورد علاقه آنها را بخوانند، با کسی که آنها انتخاب می کنند ازدواج کنند و به خاطر آنها بچه دار شوند! چنین بچه هایی چند سال بعد پدر و مادر می شوند و این وابستگی ها تکرار می شود. نمی توان یکباره از پدرها و مادرها توقع داشت این رابطه را قطع کنند؛ هرچند که بسیاری از آنها به هیچ وجه راضی به این کار نیستند. حتی نمی توان گفت پدرها باید این کار را انجام دهند یا مادرها. آقا یا خانمی که خودش هنوز به والدینش وابسته و ورد زبانش این است که اگر یک روز پدر و مادرم را نبینم می میرم، چطور می تواند رفتار دیگری با فرزندش داشته باشد؟ این وابستگی ها باید به مرور زمان کمتر شود تا هم فرزندان و هم والدین بار کمتری به دوش بکشند. این مسوولیت ها زندگی را سخت و مشکل می کند.
-----------------------------نظر------------------
بچه ها چطور لوس می شوند؟
این روزها خیلی از والدین فکر می کنند پدر و مادر خوب بودن به معنی به آب و آتش زدن برای آن است که آب در دل فرزندشان تکان نخورد و تا لب تر کرد، خواسته های او را برآورده کنند.
همه ما دوست داریم خواسته های فرزندمان را تا حد توان برآورده کنیم. اما اگر به شما بگوییم باید هر از گاهی به خواسته فرزندتان نه بگویی چه خواهید گفت؟ حقیقت این است که توجه زیاد به خواسته های کودک اولین دلیل لوس شدن بچه ها است. اما این لوسی به همین جا ختم نمی شود و روی کیفیت زندگی فرزندتان در سال های بعد، حتی بزرگسالی او هم سایه می اندازد. به این ترتیب فرزند شما در آینده تبدیل به یک جوان متوقع، همسر ناراضی و والد زورگو می شود که انتظار دارد همه دنیا در خدمت او باشند.
توجه کردن بیش از حد به خواسته های بچه ها موجب قطع رابطه آنها با دنیای واقعیت ها می شود و همین مسئله موجب زیاده خواهی کودک در دوران جوانی خواهد شد. بعد از مدتی، فرزند شما طاقت نه شنیدن را نخواهد داشت و انتظار دارد همیشه به همه خواسته هایش برسد، حتی اگر منطقی نباشند. آن وقت در رابطه با دوستان، همکلاس ها و معلم هایش دچار مشکل می شود، زودرنج و عصبی شده یا تبدیل به یک کودک زورگو و خشن می شود.
از طرف دیگر، با این کار فرزند شما یاد می گیرد که بدون تلاش، به خواسته هایش برسد و در نتیجه در بزرگسالی دوست دارد همه در خدمت او، نیازها و خواسته هایش باشند و انرژی و توان شخصی شان را برای او خرج کنند.
همیشه پای فرزند پسر در میان است !
واقعیت این است که والدین اکثر اوقات درباره تربیت بچه ها با هم اختلاف دارند و حاضرند با تمام توان در زمینه تربیت یکدیگر را به مبارزه بطلبند. متاسفانه انرژی ای که این جروبحث ها را به وجود می آورد، از عشق پدر و مادر نسبت به فرزندشان تغذیه می شود، غافل از اینکه شاید این درگیری و تنش بین والدین نسبت به خود مساله ای را به وجود آورد که آسیب بیشتری برای بچه ها داشته باشد. اختلاف در مورد بزرگ شدن و نحوه تربیت کودک باعث ایجاد حالت الاکلنگی می شود که موضع «سخت» یکی از والدین با موضع «شل» و سهل گیرانه دیگری به حالت تعادل درمی آید. بسیاری از پدران احساس می کنند همسران شان بچه ها را لوس بار می آورند و در مقایسه با آنها از بردباری بیشتر و قاطعیت کمتری برخوردارند.
تفاوت های زن و مرد را می توان در همان موقع که نوزاد چند ماه بیشتر ندارد، دید. مادر معمولا بچه را در بغل گرفته و با آرامی با او حرف می زند در حالی که پدر بیشتر از قلقلک و سایر محرک های فیزیکی استفاده می کند. ورای روش هایی که پدر و مادر به وسیله آن تربیت و محرک بچه را به حالت تعادل درمی آورند، تقریبا همیشه تفاوت هایی در انتظارات هر کدام از والدین از بچه ها وجود دارد. در واقع مسایلی که والدین درباره اش جروبحث می کنند، بمب های عاطفی ای هستند که در نواحی مشکل ساز دوران کودکی شان عمل نکرده و بر جای مانده است. اکثر اوقات پدر یا مادر سعی می کنند دوران کودکی خود را خنثی یا آن را تکرار کنند و در نتیجه تجارب و احساسات خود را با تجارب و احساسات فرزندشان اشتباه می گیرند. به دلیل اینکه این تعاملات از نظر عاطفی شدید هستند و شناخت چندانی هم از آنها وجود ندارد. همسری که سعی می کند مداخله کند، خود را درگیر یک مشاجره شدید می بیند. ناگفته نماند که اکثرا والدین بر سر تربیت فرزند پسرشان به مشکل برمی خورند و با یکدیگر بحث و جدل می کنند. والدین پسربچه ها، به احتمال قریب به یقین بر سر تمایلات مردانه یا زنانه پسرهای خود بحث دارند.
به خصوص مردان که نسبت به رفتارهایی که از نظر آنان دخترانه و زنانه است، دل نگرانی بیشتری دارند. آنها می خواهند پسران شان مردانی خودکفا، قاطع و مصمم باربیایند و اعتقادشان بر این است که مادر سد راه این فرآیند است. به عنوان مثال اگر پسربچه ای از رویارویی با موقعیت دشواری مضطرب شود یا از درد و عجز گریه کند، ممکن است مادر او را در آغوش بگیرد و به او قوت قلب دهد حال آنکه پدر باید پاسخگوی دو مساله باشد؛ یکی نگرانی از اینکه مبادا پسرش نیاموزد چگونه بر ترسش در زندگی غلبه کند و دیگر نگرانی از اینکه پسرش بیش از حد به مادرش وابسته شود و در نتیجه زمانی که پسربچه ها به اندازه کافی سرسخت و فعال نیستند، پدران شان با سر به سر گذاشتن، دست انداختن و حتی گذاشتن اسم هایی چون «تی تیش مامانی» روی آنها واکنش نشان می دهند و برای محافظت از فرزند پسر ممکن است که همسر خود را به ایجاد رفتار غیرقابل قبول متهم کند و او را آماج حملات خود قرار دهد. متاسفانه بیشتر این جروبحث ها بی مقدمه و جلو بچه ها اتفاق می افتد. این نوع رفتار نه تنها اوضاع را درست نمی کند، بلکه به احساسات عمیقی از بی لیاقتی و دلخوری هم در مادر و هم در پسر منتهی می شود و بسیاری از اختلافات پدر و پسر در خانواده، از این موضوع در دوران کودکی بچه نشأت می گیرد....
زمستان مطلب مطالب جالب وآموزنده 22بهمن نوزادی آرام لطیفه های بامزه طنز اصولی برای سرگرم کردن کودک! کودکان را به کتاب خواندن تشویق کنیم! برای اینکه فرزندتان رازخانوادگی را فاش نکند خود ارضایی در کودکان راهنمای خرید پستانک وشیشه شیر جوشاندن شیشه شیر برای نوزادان زنان شیرده ریحان ،زیره ورازیانه مصرف کنند نکات لازم برای شیردهی موفق نحوه شستن موهای نوزاد وقتی کودکتان مدام میگوید نه! دوستی مادران و پسران شعر کودکانه و حیووووونای رنگارنگ |
|