به وبلاگ من خوش آمدید

javahermarket

" target="_blank" >کسب درامد 1
کسب درامد 1
تبادل لینک هوشمند 1
هرچی بخای 1
s+e+x 1
عطر دانلود 1
یا حسین 1
دارنده مهر ایران-ویژه محرم 1
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان یا حسین و آدرس bizarar.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 43
بازدید هفته : 54
بازدید ماه : 163
بازدید کل : 60771
تعداد مطالب : 104
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1




 

 

نکاتی که قبل از تولد فرزند دوم باید به آن توجه داشت

روانشناسی کودکان,رفتار با کودکان

تولد فرزند دوم، باب تازه‌ای در زندگی والدین می‌گشاید. باید بدانیم این موضوع، بر زندگی فرزند اول هم بی‌تاثیر نیست. روان‌شناسان بر این باورند که قبل از ورود فرزند دوم، در رابطه با فرزند نخست باید به نکات مهمی توجه کرد.

 

قدم نو رسیده را از پیش اعلام کنید

اگر فرزند ما نوپاست و درک زیادی از زمان ندارد، می‌توانیم خبر ورود خواهر یا برادرش را اندکی مانده به تولد، به او بدهیم. به او می‌گوییم که فرزند دیگری به این دنیا می‌آید تا تو را از تنهایی بیرون آورد.

اگر فرزند اول، بزرگ‌تر است، از ماه‌های اولیه حاملگی می‌توان او را در جریان گذاشت و برایش توضیح داد که خانواده، از چهار یا پنج عضو تشکیل می‌شود؛ مادر، پدر، خواهر یا برادر. از مزایا و خوبی‌های داشتن او برایش صحبت کنیم؛ مثلا با هم بازی کردن، به پارک و گردش رفتن و...

برایش توضیح دهید که مدتی طول می‌کشد تا نوزاد بتواند هم‌بازیش شود. گریه‌ها و خوابیدن‌های طولانی‌مدت و ناتوانی‌های او را تعریف کنید. عکس‌های نوزادی فرزند اول را نشانش دهید و بگویید که تو هم زمانی، این‌طور بوده‌ای.

کارها را به‌موقع انجام دهید. اگر فرزند اول، هنوز در اتاق شما می‌خوابد، زمان جداسازی او، لحظه تولد فرزند دوم نیست. شما باید قبل از تولد نوزاد، کارهای از قبیل جدا کردن اتاق خواب و تخت‌خواب و رفتن به مهدکودک را انجام داده باشید. نباید این ذهنیت را که عامل این تغییرات، فرزند دوم است، برای اولی ایجاد کرد.

کودک را با خود همراه کنید. او را برای انتخاب تخت و کمد و سایر وسایل مورد احتیاج نوزاد، به خرید ببرید. اجازه دهید یک لباس را به سلیقه خود برای نوزاد بخرد و آن را به همه نشان دهید.

نقش پدر را فراموش نکنید. تحمل دوران حاملگی، استرس و کارهای مربوط به نوزاد در راه، فشار زیادی را به مادر وارد می‌کند که می‌تواند به کیفیت رابطه مادر و فرزند اول، خدشه وارد کند. پدر، با حضور پررنگ‌تر خود و همکاری بیش‌تر و توجه کردن به فرزند اول، می‌تواند کمبود به وجود آمده را جبران کند.

او را در جریان امور بگذارید. وقتی زمان زایمان نزدیک شد، بگویید که کی به بیمارستان می‌روید و کی بازمی‌گردید. برایش توضیح دهید که در زمان نبودتان، نزد چه کسی خواهد ماند و چه کسی از او مراقبت خواهد کرد.

حتما موقع رفتن، با او خداحافظی کنید و اگر خواب بود، برایش یک نامه بنویسید.

اغلب والدین فکر می‌کنند نوع پذیرش فرزند دوم از طرف فرزند نخست، به ذات او مربوط می‌شود، اما تقریبا تمام بچه‌های خردسال، به تولد فرزند جدید در خانواده، واکنش منفی نشان می‌دهند. واکنش‌های منفی فرزند اول، معمولا در مدت چهار ماه کاهش می‌یابد و تا یک سال نیز بر طرف می‌شود. نوع مدیریت شما دراین‌باره، بسیار مهم خواهد بود.

 



+ نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت 11:1 توسط یونس |

 

 

با لجبازی کودکم چگونه برخورد کنم؟

 

 لجبازی در کودکان, لجبازی کودک, لجبازی

 

 

پدر و مادر شدن به غیر از احساس شادمانی،‌ دردسرهای فراوانی نیز به دنبال دارد. درست مانند این است که یک قرارداد بیست و چند ساله امضا کرده باشید. آرزوهای ضد و نقیض زیادی هستند که در سرتاسر دوران کودکی وجود دارند و حتی به سال‏های نوجوانی هم کشیده می‏شوند.‌

 

 

 

والدین صبر داشته باشند


کودکان با ذهنیتی مختص خودشان متولد می‏شوند. بعضی از کودکان نسبت به سایرین لجبازتر هستند. همه کودکان گاهی لجبازی می‏کنند و این رفتار می‏تواند علل گوناگونی داشته باشد. علت لجبازی می‏تواند ترس‏های غیرمنطقی یا مقاومت در برابر تغییر باشد. لجبازی کودکان گاهی موجب شرمندگی شما می‏شود. در چنین مواقعی واکنش والدین خشم و عصبانیت است؛ چرا که احساس می‏کنند رفتار کودک در تقابل با قدرت و اختیار آنهاست. با این وجود پدرها و مادرها نمی‏دانند که خشم آنها فقط به آتش لجبازی بیشتر کودک دامن می‏زند.

 

در اینگونه مواقع، والدین باید صبور باشند. در وهله اول باید ریشه لجبازی کودک را کشف کنند. باید آرام و خونسرد و با دانش و درک کافی فکر کنند تا این موقعیت‏ها را به لحظاتی مسرت‌بخش بدل كنند. آنها باید بینش خود را بر اساس رفتار کودک تنظیم کرده و آرامش و خونسردی را پیشه كنند.

 

 

 

نکاتی که می‏توانند کارساز باشند‌


لجبازی را یک ویژگی منفی ندانید بلکه به آن با دید مثبت نگاه کنید.

 

لجبازی کودک می‏تواند نشانه این باشد که او به فکر خودش است و می‏تواند قاطعانه افکار و عقاید خود را به زبان آورد.‌

 

اگر موضوع چندان جدی نیست،‌ هیچ ضرری ندارد که با کودک خود مذاکره کنید و به توافق برسید.

 

بیش از حد واکنش نشان ندهید. دیدگاه خود را به آرامی برای کودک شرح دهید.

 

گاهی اوقات بهترین روش مقابله با بی‌ادبی کودک، این است که در این باره با او گفتگو کنید. زمانی با او حرف بزنید که هر دو آرام شده باشید.

 

 

 

مشکل را شناسایی کنید


مشکل را شناسایی کنید و به کمک خود کودک، دنبال راه حل بگردید. به این ترتیب او دیگر شما را دشمن خود نمی‏داند.

 

اگر از کودک خواستید کاری را انجام دهد،‌ برای پیشگیری از مشاجره مزاحم کار او نشوید.‌

 

رفتار محترمانه‏ای نسبت به کودک داشته باشید. به او احترام بگذارید. روش‏های تربیتی ما بزرگ‌ترها،‌ احترام ناشی از ترس کودک را به همراه دارد.‌

 

وقتی از کودک می‏خواهید کاری را انجام دهد، قاطع باشید. شما که نمی‏خواهید در حق‌تان لطف کند. همچنین عواقب نافرمانی را به او متذکر شوید.‌

 

یکی از بهترین روش‏های احترام گذاشتن به کودک، این است که در روش‏های انضباطی خود مهربان و قاطع باشید. مهربانی، نشانه احترام شما به کودک و قاطعیت، نشانه احترام شما برای کاری است که باید انجام شود.

 

 

 

از کودک درخواست منطقی کنید


یادتان باشد درخواست‏های شما از کودک باید منطقی باشند.

 

فراموش نکنید وقتی کودک همکاری می‏کند و رفتار خوبی از خود نشان می‏دهد، او را تشویق کنید.

کودکان لجباز احساس می‏کنند، یکی باید برنده شود و دیگری باید ببازد. برای چنین موقعیتی،‌ طرز فکر برنده- برنده، بهترین راه‌حل است. به نیازها و خواسته‏های کودک پاسخ دهید. به او بگویید که پدر و مادر هم می‏خواهند برنده باشند و آیا راه‌حلی را سراغ دارد که به نفع شما و خودش باشد؟

 

وقتی پدر و مادر احساس می‏کنند اوضاع وخیم شده است، باید به دنبال روش‏های درمانی باشند. قرار نیست به رفتار بد کودک پاداش بدهید بلکه باید در رابطه خودتان با او تجدید نظر کنید. دنیا را از دریچه چشمان کودک خود ببینید.

 

علاوه بر نکات فوق،‌ باید یادتان باشد که صبر بسیار مهم است. اگر صبر و تحمل خود را از دست بدهید،‌ نمی‏توانید کودک لجباز خود را کنترل کنید.

 



+ نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت 10:58 توسط یونس |

 

 

فرزندانمان را مستقل بار بیاوریم

 

فرزندانمان را مستقل بار بیاوریم

 

پدرومادر باید بزرگ ترین کمان دنیا باشند و بچه ها را به بزرگ ترین تیر دنیا تبدیل و در زمان مناسب شلیکشان کنند تا به آنها استقلال ببخشند. متاسفانه خیلی از خانواده ها به بهانه حمایت و در پناه گرفتن فرزندان، جامعه را برای آنها به قفس یا زندان تبدیل می کنند. نمی دانم چرا خانواده ها تا این حد از فرزندانشان حمایت می کنند...

 

بچه های این زمانه اگر زمین هم بخورند، یکی فورا دست آنها را می گیرد و خاک را از لباسشان می تکاند ولی بچگی در نسل ما اینگونه نبود. ما حق تجربه کردن را از بچه های خود می گیریم درصورتی که حق و اجازه این کار را نداریم. ما این حق را از آنها می گیریم و به این کارمان افتخار می کنیم. جامعه به پدر و مادرهایی که ازخودگذشتگی می کنند مدال می دهد؛ این معیار را بارها در سریال های تلویزیونی و در واقعیت جامعه درک کرده ایم. به این کار خود افتخار می کنیم اما در قبال آن از بچه هایمان «توقع» داریم. مدام به آنها می گوییم به خاطر تو فلان کار را کردم، به خاطر تو به خودم سختی دادم و...

 

من هرگز چنین رفتاری با بچه هایم نداشته ام و اصلا نمی گذارم هیچ کس این رفتار را با من داشته باشد. هرکس هم بگوید کاری را به خاطر من انجام داده، در لحظه از او تقاضا می کنم چنین کاری نکند. هر لطفی، توقع می آورد و این اصلا درست نیست. ما باید به آزادی افراد احترام بگذاریم. «اوشو» می گوید: «عشق ریشه در آزادی دارد» پس نمی توان به بهانه عشق و دوست داشتن، آزادی کسی را سلب کرد ولی بیشتر پدرومادرها این کار را انجام می دهند. آنها همه عمر فرزندانشان را زیر چتر حمایتی خود می گیرند و در مقابل توقع دارند در دانشگاه رشته مورد علاقه آنها را بخوانند، با کسی که آنها انتخاب می کنند ازدواج کنند و به خاطر آنها بچه دار شوند! چنین بچه هایی چند سال بعد پدر و مادر می شوند و این وابستگی ها تکرار می شود. نمی توان یکباره از پدرها و مادرها توقع داشت این رابطه را قطع کنند؛ هرچند که بسیاری از آنها به هیچ وجه راضی به این کار نیستند. حتی نمی توان گفت پدرها باید این کار را انجام دهند یا مادرها. آقا یا خانمی که خودش هنوز به والدینش وابسته و ورد زبانش این است که اگر یک روز پدر و مادرم را نبینم می میرم، چطور می تواند رفتار دیگری با فرزندش داشته باشد؟ این وابستگی ها باید به مرور زمان کمتر شود تا هم فرزندان و هم والدین بار کمتری به دوش بکشند. این مسوولیت ها زندگی را سخت و مشکل می کند.


 

 

    -----------------------------نظر------------------



+ نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت 10:45 توسط یونس |

 

 

بچه ها چطور لوس می شوند؟

بچه های لوس,کودکان لوس

 

 

 

این روزها خیلی از والدین فکر می کنند پدر و مادر خوب بودن به معنی به آب و آتش زدن برای آن است که آب در دل فرزندشان تکان نخورد و تا لب تر کرد، خواسته های او را برآورده کنند.

 

همه ما دوست داریم خواسته های فرزندمان را تا حد توان برآورده کنیم. اما اگر به شما بگوییم باید هر از گاهی به خواسته فرزندتان نه بگویی چه خواهید گفت؟ حقیقت این است که توجه زیاد به خواسته های کودک اولین دلیل لوس شدن بچه ها است. اما این لوسی به همین جا ختم نمی شود و روی کیفیت زندگی فرزندتان در سال های بعد، حتی بزرگسالی او هم سایه می اندازد. به این ترتیب فرزند شما در آینده تبدیل به یک جوان متوقع، همسر ناراضی و والد زورگو می شود که انتظار دارد همه دنیا در خدمت او باشند.

 

 

توجه کردن بیش از حد به خواسته های بچه ها موجب قطع رابطه آنها با دنیای واقعیت ها می شود و همین مسئله موجب زیاده خواهی کودک در دوران جوانی خواهد شد. بعد از مدتی، فرزند شما طاقت نه شنیدن را نخواهد داشت و انتظار دارد همیشه به همه خواسته هایش برسد، حتی اگر منطقی نباشند. آن وقت در رابطه با دوستان، همکلاس ها و معلم هایش دچار مشکل می شود، زودرنج و عصبی شده یا تبدیل به یک کودک زورگو و خشن می شود.

 

از طرف دیگر، با این کار فرزند شما یاد می گیرد که بدون تلاش، به خواسته هایش برسد و در نتیجه در بزرگسالی دوست دارد همه در خدمت او، نیازها و خواسته هایش باشند و انرژی و توان شخصی شان را برای او خرج کنند.

 



+ نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت 10:34 توسط یونس |

 

 

همیشه پای فرزند پسر در میان است !

فرزند پسر,تربیت فرزند پسر,تربیت بچه ها

 

 

واقعیت این است که والدین اکثر اوقات درباره تربیت بچه ها با هم اختلاف دارند و حاضرند با تمام توان در زمینه تربیت یکدیگر  را به مبارزه بطلبند. متاسفانه انرژی ای که این جروبحث ها را به وجود می آورد، از عشق پدر و مادر نسبت به فرزندشان تغذیه می شود، غافل از اینکه شاید این درگیری و تنش بین والدین نسبت به خود مساله ای را به وجود آورد که آسیب بیشتری برای بچه ها داشته باشد. اختلاف در مورد بزرگ شدن و نحوه تربیت کودک باعث ایجاد حالت الاکلنگی می شود که موضع «سخت» یکی از والدین با موضع «شل» و سهل گیرانه دیگری به حالت تعادل درمی آید. بسیاری از پدران احساس می کنند همسران شان بچه ها را لوس بار می آورند و در مقایسه با آنها از بردباری بیشتر و قاطعیت کمتری برخوردارند.

 

تفاوت های زن و مرد را می توان در همان موقع که نوزاد چند ماه بیشتر ندارد، دید. مادر معمولا بچه را در بغل گرفته و با آرامی با او حرف می زند در حالی که پدر بیشتر از قلقلک و سایر محرک های فیزیکی استفاده می کند. ورای روش هایی که پدر و مادر به وسیله آن تربیت و محرک بچه را به حالت تعادل درمی آورند، تقریبا همیشه تفاوت هایی در انتظارات هر کدام از والدین از بچه ها وجود دارد. در واقع مسایلی که والدین درباره اش جروبحث می کنند، بمب های عاطفی ای هستند که در نواحی مشکل ساز دوران کودکی شان عمل نکرده و بر جای مانده است. اکثر اوقات پدر یا مادر سعی می کنند دوران کودکی خود را خنثی یا آن را تکرار کنند و در نتیجه تجارب و احساسات خود را با تجارب و احساسات فرزندشان اشتباه می گیرند. به دلیل اینکه این تعاملات از نظر عاطفی شدید هستند و شناخت چندانی هم از آنها وجود ندارد. همسری که سعی می کند مداخله کند، خود را درگیر یک مشاجره شدید می بیند. ناگفته نماند که اکثرا والدین بر سر تربیت فرزند پسرشان به مشکل برمی خورند و با یکدیگر بحث و جدل می کنند. والدین پسربچه ها، به احتمال قریب به یقین بر سر تمایلات مردانه یا زنانه پسرهای خود بحث دارند.

 

به خصوص مردان که نسبت به رفتارهایی که از نظر آنان دخترانه و زنانه است، دل نگرانی بیشتری دارند. آنها می خواهند پسران شان مردانی خودکفا، قاطع و مصمم باربیایند و اعتقادشان بر این است که مادر سد راه این فرآیند است. به عنوان مثال اگر پسربچه ای از رویارویی با موقعیت دشواری مضطرب شود یا از درد و عجز گریه کند، ممکن است مادر او را در آغوش بگیرد و به او قوت قلب دهد حال آنکه پدر باید پاسخگوی دو مساله باشد؛ یکی نگرانی از اینکه مبادا پسرش نیاموزد چگونه بر ترسش در زندگی غلبه کند و دیگر نگرانی از اینکه پسرش بیش از حد به مادرش وابسته شود و در نتیجه زمانی که پسربچه ها به اندازه کافی سرسخت و فعال نیستند، پدران شان با سر به سر گذاشتن، دست انداختن و حتی گذاشتن اسم هایی چون «تی تیش مامانی» روی آنها واکنش نشان می دهند و برای محافظت از فرزند پسر ممکن است که همسر خود را به ایجاد رفتار غیرقابل قبول متهم کند و او را آماج حملات خود قرار دهد. متاسفانه بیشتر این جروبحث ها بی مقدمه و جلو بچه ها اتفاق می افتد. این نوع رفتار نه تنها اوضاع را درست نمی کند، بلکه به احساسات عمیقی از بی لیاقتی و دلخوری هم در مادر و هم در پسر منتهی می شود و بسیاری از اختلافات پدر و پسر در خانواده، از این موضوع در دوران کودکی بچه نشأت می گیرد.... 

 



+ نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت 10:31 توسط یونس |

 

۵ روش بـرای داشـتـن یـک کـودک خـوشـبـخـت

 

 

۵ روش بـرای داشـتـن یـک کـودک خـوشـبـخـت

 

شوق زندگی و لذت با هم بودن برای بچه ها دوست داشتنی است...اما آیا می دانید چطور می توان به کودکان آموخت که خوشبخت باشند و از زندگی لذت ببرند؟

 

۱) عشقتان را نشانش دهید: هر چه به فرزندتان بگویید که دوستش دارد و از داشتن او خوشبخت هستید باز هم کم است. فرزند شما در هر شرایطی باید مطمئن باشد که دوستش دارید. این موضوع به او اعتمادبه نفس کافی برای بزرگ شدن را می دهد.

 

 ۲) الگوی خوبی باشید: کودک با نگاه به شما، زندگی کردن را می آموزد. اگر شما احساس عدم موفقیت داشته باشید، مدام غرغر کنید و نالان باشید، کودک شما هرگز احساس خوشبختی نخواهد کرد. اما اگر مقابل مشکلات بایستید، دنبال راه حل ها باشید و به نگرانی ها لبخند بزنید، فرزند شما توانایی خوشبخت بودن را می یابد.

 

۳) به او اعتمادبه نفس بدهید: وقتی احساس قدرت کنید در برابر مشکلات زندگی مقاوم تر عمل می کنید. برای اینکه اعتمادبه نفس فرزندتان را بالا ببرید از او انتقادهای سازنده بکنید. تشویق بعد از هر موفقیت نباید فراموش شود.

 

۴) نیمه پر لیوان را نشان او دهید: در هر موقعیتی سعی کنید جنبه مثبت ماجرا را نشان فرزندتان دهید. اگر قرار است به دلیل بیماری در رختخواب بستری شوید به او یاد دهید این موقعیت خوبی است تا مسائل جدیدی بیاموزد. نگاه مثبت انداختن به زندگی احساس خوشبختی را در انسان بیشتر می کند.

 

۵) معاشرت با دیگران را یادش دهید: انسان تنها خوشبخت نیست. برای شاد بودن به فرزندتان بیاموزید که با سایر افراد معاشرت کند.

 

دوستان او را به خانه دعوت کنید تا کارهای گروهی انجام دهند و از همان کودکی بودن با گروه و روابط اجتماعی را بیاموزد.

 
 
 
            نظرتان حتما بگویید به نظرات شما احترام میگذارم


+ نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت 10:22 توسط یونس |

 

بچه ها را جدی بگیریم !

 

 

بچه ها را جدی بگیریم !

 

فکر می کنم ما برای جذب مخاطب از جنبه های سرگرمی در برنامه کودک زیاد استفاده می کنیم. یکی از دلایل برنامه سازی می تواند سرگرمی باشد اما سرگرمی نباید هدف اصلی برنامه سازی باشد. برای ساخت هر برنامه ای باید آموزش را بیش از پیش مد نظر قرار دهیم چراکه با وجود رسانه های دیگر مخاطب دچار سردرگمی می شود و تکلیفش را نمی داند .

 

ما نمی توانیم از ورود تکنولوژی به خانه هایمان جلوگیری کنیم اما می توانیم اعتماد مخاطب را جلب کنیم . این اعتماد در گرو دوست داشتن است و می توانیم در برنامه های کودک از افرادی استفاده کنیم که دارای محبوبیت و اطلاعات خوب هستند و می توانیم حرف هایمان را در زمینه های دینی ، مذهبی ، فرهنگی و... بگوییم.

 

ما باید روی بچه ها سرمایه گذاری کنیم تا در آینده مجبور نباشیم مدام به مردم تذکر بدهیم یا آنها را به خاطر کارهای نامناسبی که انجام می دهند، سرزنش کنیم. باید بچه ها را به عنوان عناصر مهم در نظر بگیریم و سعی کنیم در برنامه هایمان از آموزه های دینی و مذهبی که در حس مسئولیت ، تعهد و ایمان خلاصه می شود صحبت کنیم. در این زمینه کمی ضعف داریم چون گاهی اوقات بچه ها را دست کم می گیریم. بچه ها از دوران کودکی سؤالات شان را مطرح می کنند و از بزرگترها جواب قانع کننده می خواهند. بخاطر خواسته ها و خودخواهی هایمان آنها را از اعتقاداتی که می تواند کمکشان کند دور نکنیم.

 

ما می توانیم به خوبی و زیبایی همه چیز را برای بچه ها مطرح کنیم و آنها را با ارزش و هنجارهای اجتماعی آشنا کنیم و برایشان از خوبی ها و فواید دین اسلام بگوییم. همه اینها باعث می شود که بچه ها آرام و پیوسته خودشان همه چیزهای درست را بپذیرند و از همه بدی ها دوری کنند. اگر امروز برای آنها تلاش کنیم به نتیجه می رسیم، یادمان باشد فردا خیلی دیر است چون وقتی بچه ها بزرگ می شوند سخت تر می توانیم راه درست را به آنها نشان بدهیم.

 

حضرت علی می فرماید قلب کودک مانند زمین خالی از بذر است هر چه در آن بکاری همان را می پرورانی. به امید اینکه قلب بچه ها همیشه گلستان باشد و پر از ارزش های معنوی و اعتقادی و همه آن چیزی باشد که باعث سربلندی کشورمان می شود.

 



+ نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت 10:15 توسط یونس |

 

اصیل ترین روش های تربیتی

 

اصیل ترین روش های تربیتی

 

اگر می خواهید فرزندتان در برابر مسوولیت های خود بی توجه نباشد، در قبال مسوولیت های او بیش از حد حساسیت نشان ندهید.

 

اگر می خواهید زودتر به هدف های تربیتی تان برسید، آهسته و تدریجی حرکت کنید.

 

معمولا پدران و مادران براثر حمایت و محبت، نمی توانند کودک را بقدر کافی به خود واگذارند. در محبت کردن، میانه رو باشید، زیرا بنای تربیت متعالی براساس محبت متعادل پایه ریزی می شود.

 

ما نباید کودک را «دانش اندوز» بار آوریم، بلکه باید او را در برابر صحنه ها و تجربه هایی قرار دهیم که خود بیندیشد و دریابد وگاه با احتیاط و به اندازه، او را راهنمایی کنیم تا به جای «اندیشه آموزی»، «اندیشه ورزی» را پیشه کند.ژرف ترین و پایدارترین آثار تربیتی، در غیرمستقیم ترین روش های تربیتی است.در تربیت اصیل، الگوهای عملی، مؤثرتر از آموزش های گفتاری هستند.اصیل ترین روش های تربیتی، طبیعی ترین، ساده ترین و صمیمی ترین آنهاست.

 

تربیت واقعی کودک، باید خود انگیخته به جای دگرانگیخته، طبیعی به جای تصنعی، اکتشافی به جای اکتسابی، تدریجی به جای دفعی، درونی به جای برونی و تجربی به جای ذهنی باشد.

 

کودک باید به گونه ای تربیت شود که کار خوب به آسانی از او سر بزند، نه این که با اکراه به آن تن دهد.

 

هر فردی به همان اندازه موفق است که می خواهد. خواستن و نیاز به موفقیت را در کودک زیادکنید، زیرا احساس نیاز به پیشرفت، مهم تر از دستیابی به پیشرفت است.

 

کیفیت ارائه مفاهیم تربیتی، مهم تر از کمیت آن است. پیام های تربیتی اثرگذار حتی اندک، بهتر از پیام های طولانی و پی درپی است.

 

هدف تربیت، پرورش و تقویت حس کنجکاوی کودک است. این حس در فطرت کودک به ودیعه نهاده شده است. مربی با تحریک آن، زمینه پیدایش و تقویت آن را فراهم می آورد.

 

یکی از هنرهای اصلی در تربیت کودک، انتقال مهارت خویشتنداری به اوست تا بتواند در میانه بحران ها، بی ثباتی ها و سختی های زندگی، یک پارچگی، پایداری و تعادل خویش را حفظ کند.کودک باید در دوران کودکی بقدر کافی کودکی کند. هرگونه شتاب زدگی برای خروج زودرس از این مرحله، به تاخیر در رشدیافتگی و بزرگمنشی او می انجامد.

 

تربیت کودک یکی از کهن ترین هنرها و جدیدترین دانش هاست. ترکیب این هنر سنتی با دانش مدرن، مهارتی ظریف را می طلبد.تربیت کودک باید براساس دو محور متفاوت و در عین حال وحدت یافته شکل گیرد.

 

یکی، سهل گیری و واگذاری و دیگری، سختگیری و کنترل با رعایت حد اعتدال. رمز بزرگ و هنر ظریف در برقراری ارتباط میان این دو شیوه متضاد، پرورش متعادل کودک در دست یابی به شخصیت رو به کمال است.

 

زندگی در گذر است. کودکان این گل های باغ زندگی زاده می شوند و لحظه لحظه رشد می کنند و تو ای مادر! ای پدر! ای باغبانان عشق! اگر نسیم مهرتان برآنان نوزد؛ اگر دست محبتتان این گل ها را ننوازد؛ اگر پر و بالتان برایشان گشوده نشود و اگر از سرچشمه زلال عشقتان سیراب نشوند، خواهند پژمرد و آن روز اشک جانسوز باغبان خواهد بود که با دست های خود، گل های زندگی اش را پرپر می کند. شما را به خدا به این گل ها برسید. فردا دیراست.

 


+ نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت 10:5 توسط یونس |

 

 

چگونه کودک خود را مودب بزرگ کنیم؟

تربیت کودک,کودک مودب,تربیت کودک مودب

 

فکر می‌کردم فرزندانم رفتار درستی دارند تا این‌که مادربزرگم که همیشه الگوی خانواده است، چند ماه قبل برای شام پیش ما آمد و من جلوی چشمان او شاهد رفتارهای بد آنها بودم.  پسر 6 ساله‌ام تقریبا روی میز لم داده بود و دختر 3 ساله‌ام مدام وسط حرف دیگران می‌پرید و فرزند یک ساله‌ام همه چیز را به اطراف می‌ریخت. تا دیر نشده باید کاری برای این رفتارها انجام می‌دادم اما من دقیقا نمی‌دانستم از چه سنی باید شروع کنم. آیا کودک پیش دبستانی من به اندازه کافی بزرگ شده که بیاموزد باید صبر کند تا نوبت حرف زدنش بشود؟ آیا من می‌توانم انتظار داشته باشم فرزند 3 ساله‌ام مدام با غذایش بازی نکند؟ راهنمای پیش رو سن مناسب هر رفتار را به شما توضیح می‌دهد.
یک تا 2 سال
حدود 18 ماهگی کودک درمی‌یابد که چند تایید اجتماعی وجود دارد. حالا وقت آن است که به کودک کمک کنید درباره احساسات و نگرانی‌های دیگران فکر کند.
سلام و خداحافظی را یاد دهید
قبل از آنکه شروع به صحبت کند به او بیاموزید با دست سلام و خداحافظی کند. این اولین قدم در آموزش معاشرت با دیگران است. یک کار دیگر این است که هر روز صبح به او «صبح به خیر» بگویید.
 مادامی که در حال خوردن هستید بنشینید
به جای این‌که به کودک اجازه دهید کل خانه را با میوه‌‌ای که آبش همین‌جور می‌چکد قدم بزند به او یاد دهید تا زمانی که در حال خوردن است در صندلی‌اش بنشیند. در این سن کودکان توجه کمی به زمان دارند اما 10 تا 15 دقیقه ماندن در صندلی به آنها درس بزرگی می‌دهد. بنابراین شما هم باید مادامی که غذا می‌خورید پشت میز بنشینید. اگر او غذایش را پرت می‌کرد به او اجازه دهید بداند که این موضوع تبعاتی دارد. «فکر می‌کنم دیگه گرسنه نیستی اگر یه بار دیگه غذات را پرت کنی دیگر از خوراکی خوشمزه خبری نیست.»
از کلمات اعجاب‌انگیز استفاده کنید
فرزند شما تا زمانی که کمی بزرگتر شود به طور کامل معنی «خواهش می‌کنم» و «متشکرم» را نمی‌آموزد اما از حالا این عادت را به او بدهید. می‌توانید از راه‌های بامزه استفاده کنید. برای «خواهش می‌کنم» دست‌های‌تان را روی قلب‌تان به صورت دایره‌وار بکشید. برای «متشکرم» دست‌های‌تان را روی لب‌های‌تان بگذارید و به سمت فردی که می‌خواهید از او تشکر کنید دراز کنید.
3 تا 4 سال
این اولین دوره آموزش رفتارهای مودبانه به بچه‌هایی است که می‌خواهند ادای بزرگ‌ترها را دربیاورند.
 معاشرت‌های ساده را دنبال کنید
تا 3 سالگی کودک باید قادر به خوردن با قاشق و چنگال باشد. حالا زمان اجرای اصول اولیه‌ است: «از دستمال استفاده کن نه از آستینت»، «با دهان پر صحبت نکن»، «درست بنشین.» هر بار روی یکی دو رفتار تمرکز کنید و به این ترتیب او راحت‌تر به رفتارها عادت می‌کند. پلیس بازی درنیاورید و مدام سر فرزندتان داد نزنید.
 کلمات مودبانه را زیاد کنید
با کودک خود کار کنید و از جملات بیشتری استفاده کنید مثلا این‌که «میشه یه خواهشی بکنم!» وقتی یادش رفت به او یک فرصت دیگر بدهید. به این ترتیب او فرصت دارد خودش را اصلاح کند. همچنین می‌توانید تمام انواع معذرت‌خواهی را به او یاد دهید و وقتی به مهمانی می‌رود از میزبان و بچه‌هایی که با او همبازی شدند، تشکر کند.
 مهربان باشید
این به این معناست که فقط از کلمات محبت‌آمیز استفاده نکنید، بلکه با کودک صحبت کنید و به او یاد دهید در برخورد با دیگران چه کار کند. بنابراین خود به خود کلماتی را که باید استفاده کند، پیدا می‌کند.
5 تا 6 سال
این قبیل بچه‌ها دوست دارند مدام رفتار خوب‌شان را به رخ بکشند اما نمی‌توانند برای مدت طولانی این کار را انجام دهند آنها وقتی که تحت فشارند دیگر تحمل‌شان را از دست می‌دهند.
 براساس سن‌تان  رفتار کنید
زمانی که با آنها صحبت می‌کنید یا جواب‌شان را می‌دهید یادتان باشد که شما بزرگسال هستید و باید براساس سن‌تان رفتار کنید. این از جمله مهارت‌های اجتماعی بنیادینی است که کودک باید بیاموزد اما حتی بچه‌های با اعتماد به نفس هم چندان مشخص و واضح حرف نمی‌زنند.
وسط حرف نپرید
خبر خوب این که بچه‌های 6-5 ساله بالاخره آموخته‌اند که صبر کنند تا نوبت صحبت کردن‌شان برسد. حالا اگر بعضی وقت‌ها یادشان می‌رود می‌توانید برای آنها کلمات رمز یا نشانه‌هایی در نظر بگیرید تا هر زمان لازم بود به او یادآوری کنید. وقتی با صبوری تحمل کرد و حرف نزد خیلی سریع به او توجه کنید. یادتان باشد کودکان در این سن بیشتر از 5 دقیقه نمی‌توانند صبر کنند.
 رفتارهای بیشتری را با او تمرین کنید
بچه ها در این سن خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند بنابراین می‌توانید از این راه رفتارهای مودبانه بیشتری را با او تمرین کنید.
7تا8 سال
بچه‌های بزرگ‌تر ظرفیت درک احساسات دیگران را دارند
مهارت جواب دادن تلفن
از آنجا که این روزها بیشتر از موبایل استفاده می‌شود شاید بچه‌ها کمتر با آداب تلفن صحبت کردن آشنا باشند. باید به او یاد دهید وقتی تلفن را برمی‌دارد سلام کند و اگر شما نمی‌توانستید جواب دهید به او یاد دهید بگوید «ببخشید به مادرم بگم کی زنگ زده بود؟» یا «ببخشید میتونین پیغام بذارین؟»
 بازی‌هایی که می‌توانید انجام دهید
کارت جایزه
لیستی از رفتارهای خوب را در یک جدول تهیه کنید. انداختن دستمال سفره روی پا، استفاده کردن از قاشق و چنگال، با دهان بسته غذا خوردن، با دهان پر صحبت نکردن. وقتی کودک یکی از این رفتارها را هنگام خوردن شام انجام داد به او یک کارت بدهید. هر چه تعداد این کارت‌ها بیشتر شد، جایزه می‌گیرد.
شام راحت
به کودک قول دهید اگر برای چند روز پشت سر هم رفتار مناسبی انجام داد یک روز را تعطیل اعلام می‌کنید. او می‌تواند روی میز لم دهد یا با دهان پر صحبت کند یا حتی با دستش غذا بخورد. به این ترتیب او می‌فهمد که داشتن ادب چقدر مهم است.
مهمانی خیالی
یک بار میز را برای یک شام خیالی با وسایل پلاستیکی اسباب بازی بچینید. چراغ ها را خاموش کنید و روی میز شمع بگذارید و یک مهمانی خیالی ترتیب دهید. بچه‌ها از این کار خوششان می‌آید.
تشکر کردن را تمرین کنید
بچه‌ها همیشه کادوهایی برای تولد یا عیدی از والدین و دوستان می‌گیرند. هدیه هرچه که باشد نباید اگر و اما داشته باشد. به او یاد دهید همان لحظه تشکر کند و آن را به روز یا هفته بعد موکول نکنید. هرچه زودتر بهتر. به فرزندتان کمک کنید یک پیغام تشکر بنویسد و آن را با نقاشی تزئین کند. وسایل خانه را بردارید و کادو کنید و به فرزندتان بگویید که آنها را باز کند و درباره آنها هر چیزی که به ذهنش می‌رسد بگوید. چیزی مثل اینکه «مرسی برای این بسته دستمال کاغذی. این رنگ مورد علاقه من است.»



+ نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت 10:0 توسط یونس |

 

 

زبان کودکان را یاد بگیرید!

زبان کودکان,زبان آموزی کودک

  برقراري ارتباط کلامی مقوله‌ای است خیلی مفصل‌تر از به زبان آوردن چند کلمه مختصر و مفید. و شاید همین کافی باشد تا بدانید وقتی کودک شما به حرف می‌افتد بیشتر از این‌که بفهمید دقیقا کدام کلمات را به زبان می‌آورد دنبال این هستید که زبان گفتاری او را متوجه شوید و بدانید دقیقا با این واژه می‌خواهد چه منظوری را برساند و چه نوع ارتباطی را با شما برقرار کند. این درست مثل زبان بزرگ‌ترهاست. زبان بچه‌ها پیچیدگی‌های خودش را دارد. به خصوص وقتی تازه می‌خواهند حرف بزنند. در این مواقع است که شما باید زبان آن‌ها را درک کنید؛ زبانی که گاهی بیانگر احساسات آنهاست، گاهی خشم‌شان را نشان می‌دهد، بعضی وقت‌ها خواسته‌هایشان را عیان می‌کند و خلاصه این‌که همیشه منظور خاصی پشت زبان بی‌زبانی آن‌ها نهفته، زبان گفتاری بچه‌هایی که تازه قرار است حرف زدن را یاد بگیرند.
وقتی او تازه به دنیا آمده است....
باورتان می‌شود؟ این اتفاق حتی ممکن است در چند روز ابتدایی که نوزاد شما تازه پا به این دنیای پر سر و صدا گذاشته است، واقع شود. نوزاد شما در همین چند روز ابتدایی تولد در مقابل صدای شما عکس‌العمل نشان می‌دهد و در برابر کنش‌های صورت شما مانند خنده، واکنش خواهد داشت. در 2 ماهگی او برای ابراز احساساتش از صدا‌ها استفاده می‌کند. دقیقا وقتی این صداهای نامفهوم از دهانش خارج می‌شود شک نکنید که منتظر پاسخی از طرف پدر و مادرش است. همه چیز خیلی ساده است. گاهی اوقات وقتی بچه گریه می‌کند گرسنه است و از والدینش می‌خواهد که به او غذا بدهند. در واقع در همین محدوده سنی است که او متوجه می‌شود با صدا‌ها می‌تواند پیرامون آنچه اطرافش اتفاق می‌افتد کنترل داشته باشد! شاید باورش برای شما سخت باشد اما نوزاد شما از‌‌ همان بدو تولد درصدد برقراری ارتباط است؛ به ویژه با پدر و مادرش که در دنیا برای او از هر چیز دیگری باارزش‌تر هستند!
وقتی او 2 ماهه می‌شود...
در 2 ماه اولیه تولد نوزاد صداهای مخصوص به خودش را مثل ببل یا بغ بغ را از خودش در می‌آورد! این صدا‌ها معمولا زمانی به گوش شما می‌رسد که اوضاع مرتب است و نوزاد از شرایطش راضی است. در این مواقع وقتی والدین در مقابل این صدا‌ها واکنش نشان می‌دهند و با نوزاد خود حرف می‌زنند ناخودآگاه به او یاد می‌دهند که چطور باید در مقابل حرفی از طرف دیگران پاسخی بدهد و به نوعی آرام آرام به او یاد می‌دهند که چطور باید یک ارتباط کلامی دوطرفه برقرار کند. در این مواقع باید در چشم‌های نوزاد نگاه کرد و بعد با او حرف زد. در این صورت شما ارتباط چشمی و کلامی را همزمان به او یاد می‌دهید و برایش درونی می‌کنید. والدین باید در 3 ماهگی نوزاد خود شیوه صحبت را با او خیلی آرام و هوشیارانه تغییر دهند. به عنوان مثال اگر مادر به‌‌ همان زبان بچگانه سوال کند: امروز حالت چطور است؟ نباید بلافاصله سراغ جمله بعدی برود بلکه باید صبر کند تا نوزاد در مقابل این سوال او واکنشی نشان بدهد. اینجاست که نوزاد یاد می‌گیرد باید در مقابل حرف‌های مادرش واکنشی نشان بدهد. این واکنش می‌تواند‌‌ همان صدای ببل باشد یا یک خنده صدادار یا شاید هم فقط لبخند. مهم نیست نوزاد شما دقیقا متوجه شده باشد که شما چه گفته‌اید بلکه مهم این است که او بداند در برابر کنش گفتاری شما باید واکنشی نشان بدهد. در واقع شما یک قدم دیگر در راه آموزش برقراری ارتباط به او برداشته‌اید.
وقتی او 3 ماهه می‌شود....
تغییر بزرگ بعدی در یادگیری برقراری ارتباط در حدود 3 ماهگی نوزاد شما اتفاق خواهد افتد. در این مقطع سنی توانایی نوزاد شما برای تمرکز کردن بر ارتباط چشمی بالا می‌رود. در واقع او در مقابل چیزهایی که برایش جالب هستند توقف می‌کند و چشم‌هایش را به آن‌ها می‌دوزد. به خصوص اسباب‌بازی‌هاي براق با رنگ‌های شاد که می‌توانند خیلی براي نوزاد شما جالب توجه باشند. در این مرحله پدر و مادر می‌توانند اسباب بازی‌هاي جذاب برای نوزاد را بردارند و نزدیک او ببرند و درباره آن با نوزاد خود صحبت کنند. والدین می‌توانند یک عروسک را بردارند و آن را نزدیک صورت نوزاد خود بگیرند، تکانش بدهند و به نوزاد بگویند: این عروسک را نگاه کن!
این اتفاق کمک می‌کند تا نوزاد بین اشیا و گفتار ارتباط برقرار کند. چون شما دقیقا با او درباره آن عروسک صحبت کرده‌اید. این موضوع یکی از اصول اولیه برقراری رابطه است. فراموش نکنید برای بالا بردن توانایی گفتاری نوزاد هیچ چیز مهم‌تر از صحبت کردن با او نیست. محققان معتقدند صحبت مستقیم درباره هر چیزی یا هر اتفاقی که توجه نوزاد شما را به خود جلب کرده است می‌تواند بهترین راهکار باشد. اگر شما این اصول اولیه را به خصوص در 6 ماه ابتدایی تولد نوزاد رعایت کنید و البته جدی بگیرید در واقع کمک بزرگی به او کرده‌اید تا توانایی ضروری برقراری ارتباط را فرا بگیرد. باور کنید این مهم کم از غذا دادن، عوض کردن پوشک و تمیز نگه داشتن نوزاد، حمام کردن او و دکتر بردنش نيست.
البته لازم نیست از این بابت خیلی نگران باشید چون محققان بر این عقیده‌اند که بیشتر والدین بدون اینکه متوجه باشند این آموزش را به طور کاملا طبیعی و ناخودآگاه به نوزاد خود می‌دهند.
چطور قدرت سخنوری نوزاد خود را بالا ببرید!
کار‌شناسان هیچ‌وقت بر سر این‌که چه مقدار از توانایی گفتاری همه ما در زمان نوزادی ذاتی است و چقدر از آن را از پدر و مادر خود یاد می‌گیریم، به اتفاق نظر نرسیده‌اند.
در عین حال بیشتر پدر و مادر‌ها کاملا ناخودآگاه در برابر کنش نوزادان خود بدون اینکه قصد جدی برای آموزش آن‌ها داشته باشند، واکنش نشان می‌دهند. با این حال راهکارهایی وجود دارد که اگر والدین آن‌ها را در دستور کار خود قرار دهند می‌توانند توانایی گفتاری نوزاد خود را هم بالا ببرند. اصلی‌ترین این راهکار‌ها‌‌ همان گفت‌وگوی مستقیم با نوزاد است که مهارت برقراری ارتباط او و البته توانایی گفتاری‌اش را افزایش می‌دهد:
1 -گفتگو را به بخش ثابت ارتباط خود با نوزادتان تبدیل کنید. مثلا وقتی او را حمام می‌کنید، وقتی به او غذا می‌دهید یا وقتی با او بازی می‌کنید، در همه این زمان‌ها می‌توانید با او حرف بزنید.
2- وقتی از خود صدا درآورد یا دست و پایش را برای شما تکان داد حتما پاسخ او را با حرف یا لبخند بدهید. او برای برقراری ارتباط سهم خود را انجام داده و حالا نوبت شماست که سهم خودتان را انجام بدهید.
3- از نوزاد خود سوال بپرسید، درست همانطور که از یک بچه بزرگ‌تر که توانایی پاسخ دارد، می‌پرسید. البته طبیعی است که نوزاد نمی‌تواند جواب معقولی به شما بدهد! اگر او یک لبخند بزند، اخم بکند یا خنده‌های ریزی تحویل شما بدهد یعنی اینکه در تلاش است پاسخ سوال شما را بدهد و این تلاش او قطعا ستودنی است!
4-  ممکن است برای نوزاد خود کتاب بخوانید، یا اینکه عکس‌های داخل کتاب را به او نشان بدهید و درباره‌شان صحبت کنید. در عین حال نباید توقع داشته باشید که نوزاد شما واکنشی بیشتر از دست و پا تکان دادن یا درآوردن صداهایی مثل ببل نشان بدهد هر چند هیچ‌وقت برای اینکه نوزاد شما یاد بگیرد خواندن و گوش دادن هم جنبه‌های دیگری از برقراری ارتباط هستند، دیر نیست بنابراین شما تلاش خودتان را بکنید.
5- بیشتر پدر و مادر‌ها بی‌صبرانه منتظر شنیدن اولین کلمه از زبان نوزادشان هستند. اگرچه کار‌شناسان معتقدند پدر و مادر‌ها باید منتظر باشند تا کوچولوی آن‌ها وقتی که با آن‌ها صحبت می‌کند حواسشان را به آن‌ها بدهند و البته صدای خوشایندی مانند خنده و قهقهه از او بشنوند.



+ نوشته شده در شنبه 25 آذر 1391برچسب:,ساعت 9:51 توسط یونس |